نصف شب است، بی بی گل و جان محمد در خواب شرین می باشند، در این وقت بی بی گل ناگهان با صدای ...
شریف قوماندان پولیس، شب از پوسته خود دور در دشت کمین میگیرد، چند لحظه بعد روشنی را میبیند که به سمت آنها میاید ...
نصف شب است، اما اکبر خانه نامده است، مادر و پدرش را از دست نگرانی خواب نمی برد ...
انور با موتر سایکل به خانه میاید و همرایش یک بوجی هم باشد. خانم انور سپوژمی می پرسد که در بوجی چی است؟ زمانيکه انور به سپوژمی در باره بوجی معلومات میدهد ...
فوزیه نصف شب یک صدای نا آشنا را میشنود و از خواب بیدار میشود، بعداً در صحن حویلی یک سایه را می بیند، با وارخطایی ...
عبدالله به خانه میاید، اما غمگین و وارخطا معلوم میشود. به خانم خود میگوید، سرش درد میکند، کمی چای آماده کند ...
نصف شب است و تمام اعضای خانواده خواب استند، اما مادر اسلم بیدار است و گریه می کند ...
اجمل شام صحی و سلامت خواب میشود، اما زمانیکه مادرش او را صبح از خواب بیدار میکند، از خواب بلند شده نمیتواند و بسیار به تکلیف میباشد ...
بشیر شب هنگام به خانه میاید و گلالی خانم خود را جستجو میکند.
اکرم مصروف تجارت است و از این طریق پول بیشتر بدست میاورد، همین گونه به نذیر رفیق خود هم راه کاروبار را نشان میدهد ...
کمال با لهن تند به مرضیه میگوید که به هیچ صورت وی را طلاق نخواهد کرد و به مرضیه هشدار میدهد که ...
سلطان میخواهد به شفاخانه برود، اما پولیس در دروازه شفاخانه وی را متوقف میکند. پولیس جیبهای سلطان را تلاشی میکند ...
بیشتر "لود" شود