اجمل برای کار به ولایت دیگر رفته‌است، زمانی‌که می‌خواهد به خانه بر گردد، در مسیر راه به یک باره‌گی مریض می‌شود ...
شوهر زرغونه در کارخانه تولید مواد مخدر کار میکند. هنگامی که شوهر زرغونه در خانه باشد، وی صحت مند است ...
پدر وی اشرف زیاد تلاش کرد، اما نتوانست جبار را پیدا نماید. اشرف و خانمش شفیقه در خانه نشستهاند و در مورد پسر شان ...
بلال در سطح ولایت قهرمان تیم والیبال است، اما اینکه در این اواخر وی به پودر معتاد شده‌است، تیم آنان در برابر یک تیم ضعیف والیبال شکست میخورد ...
این که وی دو روز پیش دست خانمش ملالی را شکسته، پدر ملالی به خانه فرید رفته تا راه حلی را برای این مشکل جستجو ...
غفار امسال بر مزارع خود کوکنار کشت کرده و امیدوار است که از این راه پول و عاید بیشتری به دست خواهد آورد ...
لالا خیرو امسال از مزارع کوکنار تریاک بیشتری بدست آوردهاست و خیلی خوشحال است، اما خانم وی از تریاک و پول بدست آمده ...
پولیس ولسوالی می‌خواهد که مزارع کوکنار را نابود سازد، از سوی دیگر، ملک آدم خان باشنده گان قریه را گردهم آوردهاست تا مانع پولیس شوند ...
شماری از مردم در معاملات روز مره از تریاک به جای پول استفاده میکنند، اما آنان متوجه نیستند که این کار آنان غیر قانونی است و عواقب بدی ...
جمیل در یک کار خانه تولید هیرویین کار میکند. از سه ماه به این سو سرنوشت وی معلوم نمی باشد. از همین رو خانم و فرزندان وی بسیار نگران می باشند ...
کمال به تریاک معتاد است و همواره در مقابل اطفال کوچک اش از تریاک استفاده میکند، اما خانم اش عایشه او را از این کار منع ساخته و می گوید ...
جمعه خان از حاصلات کوکنار پول بیشتر به دست میاورد و با خود پلان میگیرد که با این پول زندهگی اش را سر و سامان دهد ...
