جمعه خان از حاصلات کوکنار پول بیشتر به دست میاورد و با خود پلان میگیرد که با این پول زندهگی اش را سر و سامان دهد، وی به همین منظور با خانمش به شهر میروند اما در آنجا ناگهان با پسرش اکرم مواجه میشود، او چندین سال است که مفقود شده و حال در شهر گدایی میکند.
اینکه اکرم چرا گدایی میکند در این درامه خواهید شنید: