شماری از خانوادهها میگویند چالشهای اقتصادی سبب شده تا آنان کودکان زیر سنشان را به کشورهای همسایه برای کار بفرستند.
آنان میگویند برای فرستادن فرزندانشان به کار٬ راه قاچاق را انتخاب میکنند٬ زیرا این مسیر هزینه کمتر نیاز دارد.
محمدی ۱۵ ساله و باشنده ولایت غزنی است. او تا این سن دو بار دشواریهای راه قاچاقی تا رسیدن به ایران را تجربه کرده است.
محمدی میگوید چالشهای اقتصادی خانوادهاش سبب شده تن به کار شاقه در کشور همسایه افغانستان بدهد.
او در تهران پایتخت ایران، در بخش ساختمانی کارگر روزمزد است. محمدی به رادیو آزادی گفت:
"یکبار رد مرز شدم، مجبور پس در این راه قاچاقی پس آمدم، به تهران رسیدم، اینجا هم خیلی بیکاری است و پولاش هم به خصوص برای مهاجرین خیلی سخت است، نمیتوانیم جای سفر کنیم، از این شهر به آن شهر برویم، نه کارت بانکی گرفته میتوانیم، خیلی مشکلات دارند اتباع در ایران و هیچکسی توجه نمیکند اینجا و حتی نمیتوانیم سوار مترو بشویم و بلیط/تکت بگیریم."
امیر از ولایت هرات افغانستان است، اما میگوید از ۱۵ سالگی راه مهاجرت غیر قانونی را به امید کارگری در ایران پیش گرفت.
او یک سال میشود دور از کانون خانوادهاش در ایران کار میکند.
بهگفته وی، افغانها به دلیل حضور غیر قانونیشان از سهولتهای معمولی و عادی نیز در ایران برخوردار نیستند:
" در ایران فعلاً بیکاری زیاد است و پولاش هم ارزشاش روز به روز کم شده میرود، ما مشکلات زیاد داریم، اگر خرید کنیم هم سخت است، اگر جای سفر کنیم هم خیلی سخت است اینجا."
فرستادن اطفال برای کار از افغانستان به بیرون از این کشور حرف تازهای نیست، پیش از حاکمیت دوباره طالبان هم تعدادی از خانوادهها فرزندان پسر شان، چه زیر سن بودند یا بالای سن ۱۸ سال را داشتند٬ از راههای قاچاقی به ایران و پاکستان بهخاطر کار میفرستادند.
یکی از والدین: مجبور شدم طفل خورد سن خود را به ایران برای کار بفرستم تا برای ما پول بفرستد
اما اکنون ظاهراً خانوادههای بیشتری نظر به فشارهای اقتصادی این راه را برمیگزینند.
فضل کریم باشنده ولایت سرپل که اکنون در کابل تربوز فروشی میکند به رادیو آزادی گفت که مجبور شده در روزهای اخیر فرزند ۱۴ سالهاش را بهخاطر کارگری به ایران بفرستد.
او میگوید پسرش از راه قاچاقی به ایران رفته و تازه آنجا رسیده است.
بهگفته فضل کریم فرزنداش پیش از رفتن به کارگری از راه قاچاقی، صنف نهم مکتب بود و ۶ سال میشد که در مدرسه نیز درس دینی میخواند.
فضل کریم به این امید است که با پول کارگری فرزند ۱۴ سالهاش در ایران بتواند قرضهایش را بپردازد:
"۹ نفر نانخور بودم بچههای خرد، خرد داشتم، دو، سه تایشان مدرسه میخواندند، بیکار بودم، وقتیکه وضعیتم یک کمی خراب بود، قرضدار مردم بودم، بچهام را روان کردم ایران، تازه دیروز رسیده، تقریباً یک هفته یا ۱۰ روز میشود روانکردم دیروز ایران رسیده، همینطور خودم هم آمدم کابل دنبال کار میگردم، کار هم پیدا نکردم، فعلاً همینجا تربوز میفروشم."
فضل کریم همچنان به رادیو آزادی گفت از فروش تربوز نمیتواند به اندازه مصارف خانواده ۹ نفریاش عاید بدست آورد.
در جریان سالهای گذشته و این اواخر گزارش های زیادی از رادیو آزادی و سایر رسانه ها در مورد فرار جوانان و رفتن اطفال برای کار به ایران و پاکستان٬ منتشر شده است٬ که تعدادی از آنها شکنجه و رد مرز نیز شده اند.
مبین قادری رئیس مهاجرین و عودت کنندگان ولایت هرات در ماه سرطان سال ۱۴۰۰ به رادیو آزادی گفته بود در همان سال، ۱۴۰۲ طفل بدون سرپرست از ایران اخراج شدند.
او همچنان لتوکوب و توهین و تحقیر برخی از این کودکان را تأیید کرده بود.
اما آنچه افغانان را برای فرستادن پسران خرد سنشان از راه قاچاقی به کشورهای همسایه مجبور کرده تنگدستی کمپیشینه است که میگویند زیر حاکمیت دوباره طالبان در افغانستان تجربه میکنند.
بر بنیاد آمار ارائه شده از سوی نهادهای حقوق بشری و کمکرسان بین المللی ۲۲.۳ میلیون افغان توان مهیا ساختن خورد و نوش روزانهشان را ندارند.
سفر قاچاقی افغانان به کشورهای همسایه از جمله ایران گاهی با مرگ نیز به همراه بوده است.
بر بنیاد گزارشهای نشر شده در ماه ثور ۱۳۹۹ مرزبانان ایران حدود ۵۰ افغان را با شلیک گلوله مجبور کردند خود را در آبهای مرزی غرق کنند.
این موضوع در آن زمان بازتاب گستردهی داشت و هرچند گفته شد هیئتی از هر دو کشور برای بررسی این موضوع گماشته شده، اما تا کنون نتیجه آن مشخص نشد.
پیادهروی، گرسنگی و تشنگی برای چند روز پیهم از دیگر مشقتهای است که روندهگان راه قاچاقی به ایران به شمول افراد زیر سن آنها را به جان میخرند.