فردینا تا سه سال پیش اجازه داشت مکتب برود.
اما این دختر ۱۸ ساله حالا مکتب رفته نمیتواند، زیرا پدر او از حق آموزش محرومش کردهاست.
رفتن به مکتب برایش مهمترست تا دوشیدن شیر گاو، کاری که او مجبور شده در خانه انجام بدهد.
فردینا در لیسه نوین علیا درس میخواند، فقط دو کیلومتر از خانهاش فاصله دارد.
سه سال پیش، صنف هشت بود که از مکتب رفتن منع شد.
احساس آمیختهای از نومیدی و ناراحتی دارد.
وی میگوید:
"پدرهای را میبینم که به دخترانشان اجازه میدهند تا به مکتب بروند، اما میگویم که پدرم من را نمیگذارد، احساس میکنم که پدرم به حق من خیلی ستم کرده و نمیگذارد مکتب بروم."
فردینا بزرگترین فرزند خانواده هفت نفره است، خانواده سنتی و فقیر، در قریه نوین علیا ولسوالی انجیل هرات.
او آرزو داشت معلم شود تا نشستن در گوشۀ خانه و سهم گرفتن در کارهای مانند جاروب کردن حویلی.
پریما مادر فردیناست.
او بر سر آموزش فردینا همنظر همسر خود نیست.
او میگوید:
"[پدرش] گفت بزرگ شده، راه هم دور و خیلی ناامن بود. خیلی گفتم که مشکلی نیست بگذار برود، اما پدرش اجازه نداد."
این دختر شیفته آموزش، پس از فارغ شدن از کارهای خانه به یاد کتاب و قلم میفتد.
نتوانسته پدر خود را تشویق کند تا از تصمیمش بگذرد.
پدرش وکیل احمد نام دارد.
وی میگوید:
"دوست ندارم این دختر مکتب برود، بزرگ هم شدهاست."
دلیل دیگر این مخالفت وکیل احمد، بهگفته خودش فقر اقتصادیست.
او کارگر روزمزد است و به پولی که دخترش از درک فروش شیر به دست میآورد، نیاز دارد.
ریاست معارف هرات تا هنوز پدرانی همچون وکیل احمد را برای حمایت از رفتن دختران جوانشان به مکتب تشویق نتوانستهاست.
عبدالرزاق احمدی، رئیس معارف هرات است و میگوید:
"مشکلات فقر، زمانی که دختران بزرگ میشوند، کمبود معلم زن در مکاتب وجود دارد. اینها باعث میشود که خانوادهها یک مقدار نگران باشند. راهها دور و نا امن است. مزاحمتها هم وجود دارد. تمام شوراهای مکاتب مکلف ساخته شدهاند تا پشت دروازههای تمامی خانههای واقع در نزدیکی مکاتب بروند."
احمدی میافزاید که شمار شاگردان دختر در سراسر هرات ۴۰۰ هزار تن است.
بهگفته او، سالانه ۱۵ هزار دختر از رفتن به مکتب در این ولایت محروم میشوند.
شاید بسیاری ازین دخترانی محروم از آموزش همچون فردینا افسوس میخورند.
فردینا میافزاید:
"میخواستم من هم معلم شوم، اما نشد و سه سال است که مکتب نرفتهام. اگر میرفتم امسال صنف یازدهم میبودم."
گزارش: ژکفر احمدی به همکاری شاهپور صابر