ادامۀ جنگ درعراق و سوریه برخی کارشناسان را وادار ساخته است تا ترسیم مجدد سرحدات کشورهای منطقه را مطرح سازند. ولی هرچند این سناریو درحال حاضر بعید به نظرمی رسد، اگر بازهم درنظر گرفته شود، سرحدات کشورهای منطقه چه شکلی خواهند گرفت؟
خبرنگار رادیو آزادی گلین کیتس برای ترسیم مجدد سرحدات سه احتمال را بررسی می کند.
رابین رایت ، یک کارشناس امریکایی درماه سپتمبرگذشته در روزنامۀ نیویارک تایمز درصورت تقسیم شرق میانه بر بنیاد قومی و مذهبی سه نقشه را برای این منطقه پیش بینی کرد.
(http://www.nytimes.com/2013/09/29/opinion/sunday/imagining-a-remapped-middle-east.html?pagewanted=all).
او استدلال می کند که فروپاشی قدرت مرکزی درمنطقۀ که از سالیان متمادی توسط زمامداران مستبد رهبری می شد، گروهای مذهبی و قومی را وادار می سازد تا فراتر از سرحداتیکه پس از فروپاشی ترکیهء عثمانی ازسوی اروپایی ها ترسیم شده است باهم بپیوندند.
نا آرامی اخیر درعراق یک روزنۀ به سوی نظریۀ خانم رایت می گشاید.
غرب عراق درسالیان دهۀ اخیر شاهد شورش سنی ها بوده است وبسیاری از این جنگجویان به گروهای درگیرجنگ داخلی درکشور همجوار سوریه هم پیوسته اند.
یکی از این گروه ها دولت اسلامی عراق وشام است که به شبکۀ القاعده ارتباط دارد. هرچند سران عشایر سنی عراق هنوز هم برای عقب راندن جنگجویان این گروه از حکومت این کشور حمایت میکنند ولی گروه دولت اسلامی عراق وشام جنگ خود را به عراق گسترش داده است.
گلین کیتس ، خبرنگار رادیو آزادی سه نقشه را تقدیم می کند:
یکی آنها از عراق وسوریه امروزی است، دومی از این سرزمین ها دردوران ترکیهء عثمانی وسومی هم دربارۀ سناریوی فرضی آینده می باشد.
عراق وسوریۀ امروز در اوایل قرن بیست وجود نداشتند و اکثریت شرق میانه حدود 450 سال زیر فرمانروایی ترکیۀ عثمانی قرار داشت. بخش های از عراق و سوریۀ امروزی دولت های اسلامی مستقل نیز بودند.
امپراطوری ترکیۀ عثمانی پس ازشکست درجنگ جهانی اول ازهم فروپاشید و شرق میانه شکل جدید را به خود گرفت.
سازمان نوتاسیس ملل متحد در آن زمان ادارۀ این منطقه را به فرانسه و بریتانیا سپرد و آنها سرحدات آن را میان خود ترسیم کردند.
سوریه وعراق دراواخرسال های 1940 مستقل شدند، ولی سرحدات تعیین شده رانگهداشتند.
کشورهای تازه استقلال یافته برای مدت طولانی زیر تسلط مرکزی ملی گرایان عرب اکثریت غیرمذهبی قرار گرفتند.
حزب بعث که اکثریت اعضای آن سنی مذهب بودند از سال های 1960 تا سال 2003 که رژیم صدام حسین دراثر مداخلۀ غرب سقوط کرد، درعراق حکمروایی داشت وسوریه در چهل سال گذشته ازسوی خاندان اسد که به اقلیت علوی ها تعلق دارد رهبری می شود.
آینده فرضی:
تاثیر درگیری فرقه ای ناشی از جنگ عراق و جنگ داخلی وحشیانه درسوریه اهمیت گرایش های مذهبی وقومی را بیشترساخته است.
حکومت عراق زیرتسلط شیعیان قرار دارد که دراین کشور اکثریت را دارند و آن ها نمی خواهند سنی ها را بیشتر درقدرت شریک سازند.
فساد اداری و خویش خوری درعراق اختلافات فرقه ای را دامن می زند.
نقشۀ فرضی آیندۀ منطقه که بر اساس نظریۀ خانم رایت از پوهنتون کلومبیا تهیده شده است:
http://gulf2000.columbia.edu/
کارشناسان منطقۀ ای رادیو آزادی تصور می کنند که این تنش ها امکان دارد سوریه وعراق را به چهار دولت جدید تقسیم کند.
اول دولت شیعیان درجنوب شرق عراق که مناطق از بغداد گرفته تا بصره وشط العرب را دربرخواهد داشت و با ایران همسرحد خواهد بود.
نفوذ بیش ازحد ایران درعراق سنی های این کشور راکه اکثریت درغرب عراق به سرمی برند خشمگین ساخته است.
دوم دولت سنی ها:
مناطق سنی نشین از غرب بغداد امتداد می یابد و اکثریت سرزمین سوریه را دربرمی گیرد. بن بست نظامی درسوریه پیروزی سنی ها را که دراین کشور اکثریت هستند مانع شده است. پس تقسیم این کشور و ملحق شدن اکثریت بخش آن به سنی های عراق شاید یک بدیل عملی باشد.
سوم دولت کرد ها:
منقطۀ خود مختار و نسبتا آرام کردها به سوی استقلال اقتصادی از بغداد گام های برداشته وبه طور مثال یک توافق صادرات نفت با ترکیه را دنبال می کند وبا کردان شمال شرق سوریه نیز همکاری دارد.
چهارم دولت علویان:
هرچند علویان در اقلیت اند، ولی با حمایت قابل ملاحظۀ مسیحیان هنوز هم اکثریت مناطق ساحلی سوریه را زیرتصرف خود دارند. برخی مخالفین رژیم بشارالاسد را متهم می سازند که برای ایجاد دولت آیندۀ علویان درمنطقۀ ساحلی سنی ها را ازاین منطقه می رانند. ولی به هرحال شهرلاذقیه یگانه پایگاه علویان درشمال غرب این منطقۀ ساحلی می باشد. اگر بشارالاسد درموقعیت دفاعی قرار بگیرد حکومت وی امکان دارد به این منطقه عقب نشینی کند.
علی رغم این پیش بینی ها بازهم امکان دارد شرق میانه درشکل کنونی خود باقی بماند.
قدرت های بزرگ جهان و منطقه با وجود اختلافات وتنش های فرقه ای درشرق میانه از تنش های بزرگتر دراین منقطه بیم دارند وامکان دارد که سوریه وعراق را سالم و دست نخورده نگهدارند.
هویت عربی هرچند درمقابل گرایش های مذهبی ضعیف است، ولی بازهم یک عامل می باشد. شیعیان عراق خود را درکل ازایران جدا می پندارند و صدها هزارعراقی شیعه و سنی درجنگ عراق و ایران درسال های 1980 کشته شده اند.
این هم بعید به نظرمی رسد که حکومت عراق به دست کشیدن از کدام منطقۀ خود راضی شود. در نهایت این هم امکان دارد که مشارکت قدرت میان رهبران شیعه و سنی به میان آید.
خبرنگار رادیو آزادی گلین کیتس برای ترسیم مجدد سرحدات سه احتمال را بررسی می کند.
رابین رایت ، یک کارشناس امریکایی درماه سپتمبرگذشته در روزنامۀ نیویارک تایمز درصورت تقسیم شرق میانه بر بنیاد قومی و مذهبی سه نقشه را برای این منطقه پیش بینی کرد.
(http://www.nytimes.com/2013/09/29/opinion/sunday/imagining-a-remapped-middle-east.html?pagewanted=all).
او استدلال می کند که فروپاشی قدرت مرکزی درمنطقۀ که از سالیان متمادی توسط زمامداران مستبد رهبری می شد، گروهای مذهبی و قومی را وادار می سازد تا فراتر از سرحداتیکه پس از فروپاشی ترکیهء عثمانی ازسوی اروپایی ها ترسیم شده است باهم بپیوندند.
نا آرامی اخیر درعراق یک روزنۀ به سوی نظریۀ خانم رایت می گشاید.
غرب عراق درسالیان دهۀ اخیر شاهد شورش سنی ها بوده است وبسیاری از این جنگجویان به گروهای درگیرجنگ داخلی درکشور همجوار سوریه هم پیوسته اند.
یکی از این گروه ها دولت اسلامی عراق وشام است که به شبکۀ القاعده ارتباط دارد. هرچند سران عشایر سنی عراق هنوز هم برای عقب راندن جنگجویان این گروه از حکومت این کشور حمایت میکنند ولی گروه دولت اسلامی عراق وشام جنگ خود را به عراق گسترش داده است.
گلین کیتس ، خبرنگار رادیو آزادی سه نقشه را تقدیم می کند:
یکی آنها از عراق وسوریه امروزی است، دومی از این سرزمین ها دردوران ترکیهء عثمانی وسومی هم دربارۀ سناریوی فرضی آینده می باشد.
عراق وسوریۀ امروز در اوایل قرن بیست وجود نداشتند و اکثریت شرق میانه حدود 450 سال زیر فرمانروایی ترکیۀ عثمانی قرار داشت. بخش های از عراق و سوریۀ امروزی دولت های اسلامی مستقل نیز بودند.
امپراطوری ترکیۀ عثمانی پس ازشکست درجنگ جهانی اول ازهم فروپاشید و شرق میانه شکل جدید را به خود گرفت.
سازمان نوتاسیس ملل متحد در آن زمان ادارۀ این منطقه را به فرانسه و بریتانیا سپرد و آنها سرحدات آن را میان خود ترسیم کردند.
سوریه وعراق دراواخرسال های 1940 مستقل شدند، ولی سرحدات تعیین شده رانگهداشتند.
کشورهای تازه استقلال یافته برای مدت طولانی زیر تسلط مرکزی ملی گرایان عرب اکثریت غیرمذهبی قرار گرفتند.
حزب بعث که اکثریت اعضای آن سنی مذهب بودند از سال های 1960 تا سال 2003 که رژیم صدام حسین دراثر مداخلۀ غرب سقوط کرد، درعراق حکمروایی داشت وسوریه در چهل سال گذشته ازسوی خاندان اسد که به اقلیت علوی ها تعلق دارد رهبری می شود.
آینده فرضی:
تاثیر درگیری فرقه ای ناشی از جنگ عراق و جنگ داخلی وحشیانه درسوریه اهمیت گرایش های مذهبی وقومی را بیشترساخته است.
حکومت عراق زیرتسلط شیعیان قرار دارد که دراین کشور اکثریت را دارند و آن ها نمی خواهند سنی ها را بیشتر درقدرت شریک سازند.
فساد اداری و خویش خوری درعراق اختلافات فرقه ای را دامن می زند.
نقشۀ فرضی آیندۀ منطقه که بر اساس نظریۀ خانم رایت از پوهنتون کلومبیا تهیده شده است:
http://gulf2000.columbia.edu/
کارشناسان منطقۀ ای رادیو آزادی تصور می کنند که این تنش ها امکان دارد سوریه وعراق را به چهار دولت جدید تقسیم کند.
اول دولت شیعیان درجنوب شرق عراق که مناطق از بغداد گرفته تا بصره وشط العرب را دربرخواهد داشت و با ایران همسرحد خواهد بود.
نفوذ بیش ازحد ایران درعراق سنی های این کشور راکه اکثریت درغرب عراق به سرمی برند خشمگین ساخته است.
دوم دولت سنی ها:
مناطق سنی نشین از غرب بغداد امتداد می یابد و اکثریت سرزمین سوریه را دربرمی گیرد. بن بست نظامی درسوریه پیروزی سنی ها را که دراین کشور اکثریت هستند مانع شده است. پس تقسیم این کشور و ملحق شدن اکثریت بخش آن به سنی های عراق شاید یک بدیل عملی باشد.
سوم دولت کرد ها:
منقطۀ خود مختار و نسبتا آرام کردها به سوی استقلال اقتصادی از بغداد گام های برداشته وبه طور مثال یک توافق صادرات نفت با ترکیه را دنبال می کند وبا کردان شمال شرق سوریه نیز همکاری دارد.
چهارم دولت علویان:
هرچند علویان در اقلیت اند، ولی با حمایت قابل ملاحظۀ مسیحیان هنوز هم اکثریت مناطق ساحلی سوریه را زیرتصرف خود دارند. برخی مخالفین رژیم بشارالاسد را متهم می سازند که برای ایجاد دولت آیندۀ علویان درمنطقۀ ساحلی سنی ها را ازاین منطقه می رانند. ولی به هرحال شهرلاذقیه یگانه پایگاه علویان درشمال غرب این منطقۀ ساحلی می باشد. اگر بشارالاسد درموقعیت دفاعی قرار بگیرد حکومت وی امکان دارد به این منطقه عقب نشینی کند.
علی رغم این پیش بینی ها بازهم امکان دارد شرق میانه درشکل کنونی خود باقی بماند.
قدرت های بزرگ جهان و منطقه با وجود اختلافات وتنش های فرقه ای درشرق میانه از تنش های بزرگتر دراین منقطه بیم دارند وامکان دارد که سوریه وعراق را سالم و دست نخورده نگهدارند.
هویت عربی هرچند درمقابل گرایش های مذهبی ضعیف است، ولی بازهم یک عامل می باشد. شیعیان عراق خود را درکل ازایران جدا می پندارند و صدها هزارعراقی شیعه و سنی درجنگ عراق و ایران درسال های 1980 کشته شده اند.
این هم بعید به نظرمی رسد که حکومت عراق به دست کشیدن از کدام منطقۀ خود راضی شود. در نهایت این هم امکان دارد که مشارکت قدرت میان رهبران شیعه و سنی به میان آید.