شفیقه مریض است و بخاطر تداوی نزد داکتر مراجعه میکند. داکتر از شفیقه در باره مریضیاش میپرسد، اما ناگهان شفیقه میگوید که او حالا خودش میداند که چگونه علاجش را کند و به سمت خانه میرود. اینکه شفیقه به چه فکر میکند، اصل قصه چیست و بعدأ چه اتفاقی می افتد؟ این را در درامه بشنوید که عبدالنافع همت آنرا تهیه کرده است.