جمیله همراه خواهر خوانده خود شکریه به یک سفر خارجی میروند و در ترمینل میدان هوایی انتظار پرواز را دارند، در این هنگام خدمه پرواز اعلان میکند که پرواز طیاره آنان از صبح به عصر معطل شدهاست.
کمی پس جمیله دچار درد شکم میشود و میخواهد که به تشناب برود، اما شکریه به وی اجازه نمیدهد و به وی میگوید که اگر به تشناب برود تمامی زحمات آنان نقش بر آب خواهد شد.
این که چرا شکریه به جمیله اجازه تشناب رفتن را نمیدهد، این همه را در درامۀ بشنوید که عبدالنافع همت آن را تهیه کردهاست.