یک تن از اقارب شکور بسته کارتنهای خرما را به وی میدهد تا آن را به دوستش بشیر برساند.
شکور نیز بدون این که داخل کارتنهای خرما را ببیند، آن را با خود به موتر بلند میکند و راه سفر را در پیش میگیرد.
در مسیر راه پولیس موتر را توقف میدهد و کارتنهای خرما را تلاشی میکند. با تلاشی کارتنهای خرما پولیس قهر شده و شکور را در توقیف خانه میاندازد.
این که در کارتنها چه چیزی جابهجا شده و در ادامه چه واقع خواهد شد، این همه را در این درامه باهم میشنویم.