خانم فاطمه بخاطر ازدواج دخترش به تشویش است.
خانم فریده میگوید خواستگاران دختر بهتر است در همان آغاز همه حقایق را به خانوادۀ دختر بگویند ...
فاطمه ناصری با فروش صنایع دستی اش مصارف خانواده و خواهر و برادرش را میپردازد ...
سعیده یکی از معلمان: مکاتب دولتی را بر مکاتب خصوصی ترجیح میدهد ...
ساجده یکی از دختران که با خدمت در صفوف پولیس میخواهد به کشور خدمت کند ...
احمد رشاد آشپزیکه در رستورانت سیار غذاهای فرمایشی مشتریان را میپزد ...
زحل نصرت فارغ التحصیل پوهنحی ژورنالیزم خوش ندارد در رشته که تحصیل نموده کار کند ....
غلام دستگیر یوسفزی با وجودیکه یکی از اعضای بدنش را از دست دادهاست به حیث واترپمپکار وظیفه اجرأ میکند. در کنار این ...
صفی الله امیری هم فروشندهگی میکند و هم سالها در شغل آهنگری تجربه دارد ...
خانم مریم پنجاه ساله به خاطر فرزندان یتیمش گدایی میکند ...
فریحه یوسفی رئیس اجرائیوی شرکت زینت بانو میگوید برای زنان بی سواد زمینۀ کار را فراهم ساخته است ...
بیشتر "لود" شود