جمیل (۳۸) سال سن دارد، اما هنوز نیز مجرد است و خودش را مقصر این وضعیت میداند:
"عاشق دختر خاله ام بودم، وقتی خبر شدند که من معتاد شدیم دختر خود را به کس دیگری دادند. از مادرم پرسیدم که تو کمی و کوتاهی می کنی، مادرم گفت که نه بچیم، فکر کن اگر بچه خاله ات معتاد باشد و به خواستگاری خواهرت بیاید، خواهرت را به وی می دهی، من گفتم نه، هرگز نه."
جمیل میگوید که بی سرنوشتی وی درد سر بزرگی به خانواده اش نیز شده، زیرا مادرش آرزو داشت که پسرش عروسی کند و مسئولیت خانواده سبب شود که وی بار دیگر به مواد مخدر معتاد نشود.
اما در جامعه سنتی افغانستان تاثیرات ناگوار اعتیاد فرد تنها بر زندگی وی محدود نمی ماند، بلکه تمام خانواده از آن آسیب می بیند و بزرگترین آسیب آن به فرزندانِ فرد معتاد می رسد.
قیوم که صاحب چند فرزند است، میگوید که سالها است پسر جوانش به دلیل اعتیاد وی از ازدواج محروم شده و از تشکیل خانواده بدور مانده است:
"فعلاً در زندگی برایم سرمایه و اعتبار نمانده. من دختر باجه ام را به پسرم خواستگاری کردم و پسرم هم تحصیلات عالی داشت، اما باجه ام صرف به خاطر عمل من دختر خود را به وی نه داد و گفت که پدرت پودر می زند."
متخصصان بخش تداوی معتادان به این باور اند که حتی اگر زمینه ازدواج برای معتادان فراهم هم شود، از دست دادن احساسات و بیم مراقبت از خانواده سبب میشود تا معتادان تن به ازدواج ندهد.
داکتر گل اصغر شریفیار، متخصص تداوی معتادان میگوید که استفاده از مواد مخدر به بخشهای مشخص ذهن و سیستم عصبی انسان را آسیب می رساند و انسان را بی عاطفه میسازد:
" در مغز ما مراکز احساسات وجود دارد، تلموس که مرکز قهر و احساسات است و همچنان سیستم لمبیک که استفاده از مواد مخدر بالای آن تاثیر سوء دارد و در نتیجه آن احساسات و حس غیرت در انسان کمرنگ تر شده و از بین میرود. الکول، تریاک، شیشه و تابلیت کا سبب ضعف غدوات و احساسات در مغز انسان میشود."
بر بنیاد گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر نظام قبلی افغانستان که در سال ۱۳۹۹ نشر کرد، اکثریت طلاقها در افغانستان به دلیل اعتیاد زوجها صورت میگیرد، از همین رو خانوادهها حاضر نیستند فرزندان شان را به عقد نکاح افراد معتاد و یا اعضای خانواده معتاد بدهند.