"مکتب را خلاص کردم، وظیفه هم نداشتم و حکومت هم که عوض شد بیکاری بود، وظیفه نبود و هیچ کار و کاسبی داخل نیمروز نبود، اراده کردم که بروم ایران."
اسدالله احمدی ۲۵ ساله باشنده شهر زرنج مرکز نیمروز است.
او دو سال پیش برای کارگری و پیدا کردن لقمه نانی به خانواده شش نفره اش از طری ق یکی از چند مسیر غیرقانونی موسوم به دیوار به طور قاچاقی به ایران رفت.
احمدی داستان سفرش را که تا هنوز در ذهنش حک شده به رادیو آزادی چنین بیان می کند: "همرای یک قاچاقبر گپ زدم، گفت هر وقت صلاح شد از طریق دیوار می رویم. چند شب سپری شد بعد یک روز زنگ زد که بیا. رفتم خود را پیشش رساندم از همان جا رفتیم طرف خوابگاه از خوابگاه کمی دورتر بنام منطقه مولانا از آنجا پیاده شدیم از موتر، حرکت کردیم تا طرف دیوار، خانوادهها و بچهها هم همراه ما بودند پیاده رفتیم طرف دیوار نزدیک دیوار که شدیم ۱۵ دقیقه بیشتر وقت نداشتیم."
اسد احمدی در ادامه از مشکلات و خطرات راه بیشتر می گوید:
"ما هم زیاد نفر بودیم از برجک که حرکت کردیم و از زیر سیم خاردارها که رد شدیم بعضی دستانشان زخمی شدند و بعضی لباسهایشان پاره شد از خودم لباسم پاره شد بعد از ۱۵ دقیقه بالای ما چند فیر کردند. پولیس ایران، وضعیت بسیار خراب بود سربازان ایران تیراندازی میکردند."
احمدی می گوید که او و دیگر همسفرانش برای رسیدن به منزل مقصود با مرگ احتمالی دست و پنجه نرم میکردند:
"وقتی ظهر شد ما حرکت کردیم به طرف زاهدان قاچاقبر و راننده تا جایی که دلشان خواستند موتر را پر کردند تقریباً ۱۱ تا ۱۲ نفر را داخل یک موتر پیژو سوار میکردند، طرف زاهدان که می آمدیم وضعیت خیلی خراب بود داخل همان مسیر مثلاً از ۸۰ درصد ۲۰ درصد ما امید داشتیم که زنده میمانیم. ۸۰ فیصد میگفتند که میمیریم، داخل راه هم از پولیس میترسیدیم و هم از دزدان وضعیت خیلی خراب بود بالاخره رسیدیم زاهدان."
احمدی میگوید که برای رسیدن به ایران به قاچاقبر بیش از سه میلیون تومان ایرانی پول پرداخت کرده بود.
در شهر زاهدان احمدی کار پیدا کرد اما با مشکلی دیگری برخورد: پس از گذشت نزدیک به دوسال توسط پولیس ایران گرفتار و رد مرز شد.
او چشم دیدش را از آزار و اذیت پولیس ایران با پناهجویان افغان به رادیو آزادی اینگونه قصه میکند:
"همان شب که رسیدم صبح آن سر کار شدم به داخل میدان بار کار می کردم، وقتی پولیس می آمد داخل میدان بار برای خرید، ما افغانها می رفتیم خود را پنهان میکردیم که ما را نبینند. بعد پولیس ما را گرفتار کرد و تقریباً ۳ الی ۴ شب ما داخل پاسگاه بودیم بعد از آن ما را انتقال دادند به طرف اردوگاه بردند، و ما را رد مرز کردند. پولیس ایران که ما را گرفتند تقریباً ۵ الی ۷ روز ما را در اردوگاه نگهداشتند، بعضیها را خودم دیدم که یک ماه دو ماه آنان را نگه داشته بودند و پولیسها هم دشنام میدادند و میگفتند که شما چرا آمده اید داخل خاک ما؟"
احمدی حدود دو ماه پیش از ایران اخراج شد. حال از بیسرنوشتی و مشکلات اقتصادی حکایت میکند و میگوید که امیدش را برای ماندن در افغانستان از دست داده و مجبور است بار دیگر بختش را بیازماید:
"فعلاً در همین نیمروز ماندیم و بیسرنوشت و بیکار نشسته ایم، زمستان هم در پیش است. اینجا وظیفه هم بیخی پیدا نمیشود و همین مشکلات است. تصمیم دارم که دوباره ایران بروم. برای گرفتن پاسپورت نام نویسی کرده ام. اگر پاسپورت آمد با پاسپورت میروم. اگر نشد قاچاقی میروم. مردم از خاطر بیکاری میروند، هیچ کس از خاطر شوق و علاقه نمیرود به طرف ایران."
مقامهای محلی طالبان در ولایت نیمروز قاچاق انسان به ایران را بیش از یک سال قبل ممنوع اعلام کرده اند.
اما یک قاچاقبر انسان و یک منبع امنیتی محلی طالبان در نیمروز که نخواستند نامها و صداهای شان در گزارش گنجانده شود، به رادیو آزادی ادعا کردند که بدون هماهنگی میان مرزبانان ایران و نیز پرداخت پول از سوی قاچاقبران انسان به مرزبانان ایران، عبور به خاک ایران از مسیرهای غیر قانونی ناممکن است، چرا که بدون هماهنگی به ادعای منابع آگاه از این موضوع، مرزبانان ایرانی مهاجران غیرقانونی را به گلوله میبندند.
در کنار مسیر دیوار، چند مسیر دیگر هم وجود دارد که مهاجران از آنها به هدف سفرهای غیرقانونی و قاچاقی استفاده میکنند: منطقه خواب گاه مربوط ناحیه دوم شهر زرنج و روستای مهاجر آباد مربوط ناحیه اول شهر زرنج، منطقه رود یا نهر لشکری و نیز مسیر دک که در ولسوالی چهار برجک نیمروز موقعیت دارد و نیز هم سرحد با پاکستان است.
وحید ۲۲ ساله باشنده هرات شش ماه پیش از مسیر روستای مهاجر آباد قاچاقی به ایران رفته بود.
اما او که به تازگی از سوی پولیس آن کشور به نیمروز برگردانده شده، به رادیو آزادی چنین می گوید:
"ما رفته بودیم ایران به خاطر بدبختی و بخاطر پیدا کردن کار. آنجا کار میکردم یک روز صاحب کار موترسایکل را داده بود. یک روز می رفتم سر کار از کنار جاده تیر میشدم که یک موتر زد به موتر سایکلم. پایم شکست. یک شب به شفاخانه بودم بیست الی سی میلیون تومان مصرف تداویام شد در حالی که مقصر هم او نفر بود. بعد رفتم به کلانتری چهار پنج بار هم رفتم آخر گفت که مقصر تو استی."
منصور باشنده کابل هم که سال گذشته از مسیر دک قاچاقی به ایران رفته بود و نیز هفته پیش از ایران اخراج شده نیز از برخورد نامناسب پولیس ایران و نیز برخی از مردم آن کشور شکایت دارد.
او به رادیو آزادی میگوید که صاحب کار پول کارگری چندین ماههاش را نداد و با دست خالی و آزار و اذیت پولیس ایران اخراج شده است:
"وضعیت مهاجرین ولا خیلی خراب است. من یک سال میشود که ایران رفته بودم، بخاطر کار چون کار نیست در افغانستان رفته بودم بخاطر کار و یک لقمه نان. گفتم ایران یک کشور مسلمان است بلکه رفتار خوب کند اما رفتار زشت و زور میکند، ۱۸ میلیون تومان بالای صاحب کار مانده بود رفتم به کلانتری شکایت کردم، اما کلانتری گفت که برو مشکل تان را با او یعنی صاحب کار حل کنید، بازخواست نیست برای افغانی، خلاصه پول مرا نداد، بسیار رفتار زشت میکند، کار نیست و اگر کار هم کنیم صاحب کار اصلاً پول نمیدهد و زور میگوید."
پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در ماه آگست سال ۲۰۲۱ میلادی، صدها هزار افغان به دلایل مختلف از جمله فقر اقتصادی و بیکاری و ترس از تهدیدات احتمالی از سوی طالبان، این کشور را ترک کردند و به کشورهای مختلف از جمله ایران و پاکستان گریختند و برخی هم به اروپا و آمریکا رفتند.
هفته پیش حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجه ایران ادعا کرده بود که اکنون ایران میزبان حدود پنج میلیون مهاجر افغان است.
یک منبع دیگر طالبان در ریاست مهاجرین نیمروز همچنان پذیرفت که قاچاق انسان هنوز هم ادامه دارد، اما ارقام دقیقی در این مورد در دسترس نیست که روزانه چه تعداد از افغانان غیر قانونی به ایران میروند.
بهرام الدین که از ولایت تخار به شهر زرنج مرکز نیمروز آمده میگوید که هر چند از مسیرهای غیر قانونی آگاه است؛ اما به این دلیل میخواهد قاچاقی به ایران برود:
"من میخواهم به خاطر کار کردن به ایران بروم، قرض دار استم، ورنه خوش ندارم که ایران بروم دوست دارم که پهلوی خانواده خود باشم و همین جا کار کنم. چون نامزد شدم سه تا سه و نیم لک بدهکار شدم و اینجا کار هم نیست، مسیر راه خراب است، اما چون مجبورم بخاطر اینکه بروم کار کنم و شکم خود را سیر کنم دیگر چارهای نیست راهها سخت است، کی میگوید که سخت نیست."
اما اسدالله احمدی باشنده نیمروز به حکومت ایران و هم حکومت طالبان چنین پیشنهاد میکند:
"همین درخواست من است از حکومت ایران که همین مردم افغانستان را اذیت نکنند، پاسگاههای که میگیرند مردم را خیلی اذیت میکنند و خواستم از حکومت امارت اسلامی این است که برای جوانان داخل افغانستان زمینه کار را مساعد کنند چون اکثریت افرادی که هستند که تحصیل کرده و باسواد هستند که میروند بخاطر کارگری به ایران."