یادداشت های یک مهاجر افغان در پاکستان که این روز ها با دشواری های فراوانی دست و پنجه نرم می کند.
ثمینه حفیظی یادداشت های روزانه خود را در اختیار رادیو آزادی قرار داده است که ما نیز اینک متن این یادداشت ها را که بازتاب دهنده رنج های مهاجرین افغان است٬ اینجا منتشر می کنیم:
کوچهها ساکت و بی صدا شده و همه مهاجرین همچون پرنده زخمی و شکسته اند…
بعد از مدتها یکبار دیگر درد همه تازه شده و یاد آن روزهای سیاه افتادند که به هر سو میرفتند و به هر دَر میکوبیدند بسته بود.
روزهایکه هیچکس زندگی نمیکرد، فقط نفس میکشید. روزهایکه نمیدانستند زنده میمانند یا میمیرند. روزهایکه همه سکوت کرده بودند و مبدل به یک جسم بی روح شده بودند.
حالا هم مانند همان روزهایی شده است که نه کسی زندگی میکند و نه دوست دارد زندگی کند.
دولت پاکستان تصمیم گرفته است همه افغانها را از خاک خود بیرون کند و دیگر هیچ مهاجری را نمیپذیرند.
حالا هم در تمام مناطق و شهرها؛ نیمههای شب و در جریان روز خانه به خانه میگردند و افغانها را با جبر و ستم از خانههای شان بیرون میکنند.
با یکی از دوستانم که در اسلام آباد با خواهر، پدر و برادر زندگی میکند، همیشه به تماس هستم. چند روز قبل پیام گذاشت و گفت که پدرش ناپدید شده است.
فکر کردم شوخی میکند و برای نگرانی من چنین حرفی را میگوید اما نه، شوخی نمیکرد و واقعیت داشت.وی گفت:
«چون ما به شکل قانونی اینجا زندگی میکنیم امکان ندارد پولیس پاکستان پدرم را بازداشت کرده باشد».
ار اینکه اتفاقی برای شان پیش نشده باشد٬ در هراس بود. خیلی جستجو کردند اما هیچ اطلاعی از حال پدر شان حاصل نکردند.
روز گذشته با او تماس گرفتم و خواستم از حال شان باخبر شوم. خوب به نظر نمیرسید و خبرهای ناراحت کننده برای من داد.
وقتی از پدرش پرسیدم گفت پدرم با ما از کابل تماس گرفته و گفته که پولیس در مسیر راه منزل شان او و چند تن دیگر را بازداشت کرده، اسنادهای شان را گرفته و با خشونت و جبر آنها را به مرز انتقال دادند و از پاکستان اخراج کردند.
برعلاوه صبح روز گذشته در تلاشی خانهها که مردان را با خود میبردند برادر وی را نیز با خود برده و بعد از گذشت چندین ساعت با گرفتن پنجاه هزار کلدار دوباره آزاد کرده است.
از اینکه عزت شان در پاکستان و حقوق شان در افغانستان پایمال شده است و میشود، او را دچار استرس و افسردگی کرده است و میگوید دیگر اصلا به زندگی کردن میل ندارد.
#ثمینهحفیظی