آدم اگر نگوید، نگرید و ننویسد پس چه کار کند تا غصهاش کم شود؟
بمیرد یا بترکد؟
اگر از من بپرسند بدبختترین انسان کیست؟
میگویم: مهاجر
اگر از من بپرسند بدترین حالت کدام است؟
میگویم: مهاجرت
و من به شدت از این کلمات متنفرم…
در صفحه فیسبوک خود نوشتم کسانیکه در پاکستان هستند از حال و احوال تان بنویسید!
دختر خانمِ بنام زحل که ۲۷ سال دارد با خانوادهاش به پاکستان مهاجر شده اند. خواهر و برادر زحل برای اینکه څارنوال بودند از طرف طالبان چندین بار مورد بازپرسی قرار گرفتند و منزلشان مورد بازرسی قرار گرفته گویا که اینها موتر زرهی دارند و باید تسلیم دولت کنند.
اینها از ترس طالب به پاکستان پناه آوردند، و یکسال را در بیسرنوشتی سپری کردند. اعضای خانواده او حالا دوباره مجبور به ترک پاکستان شدند و ترجیح دادند قبل از اینکه پاکستان آنها را بیعزت کرده و از خاکش بیرون کند، خود بیرون شوند.
زحل و خواهرش در پاکستان هستند و از وضعیت کنونی ناراحت. از اینکه بالاخره چه کنند و چه تصمیم بگیرند آشفته و پریشان هستند.
یک پسر ۲۲ ساله نوشته بود که چند روز قبل پولیس او را ایستاده کرده و جویای اسنادش شده است.
او نوشته؛ باوجودیکه همه اسناد و اوراق لازم را با خود داشته باز هم او را به بهانههای مختلف معطل کردند و گفتند باید به حوزه پولیس برده شود. بعد از جنجال و درگیری، در مقابل رهاییاش از او طلب پول کردند و بعد از دادن ده هزار کلدار رهایش کردند.
مانند این روزانه از دهها تن پول رشوه میگیرند.
در دفتر شارپ هم زنان جمع شده اند و با شعار: "عدالت عدالت، خسته ایم از جهالت" صدا بلند کرده و خواهان تجدید نظر دولت پاکستان شده اند.
ثمینهحفیظی