نجیب الله باشنده ولایت تخار خیاط بود، دستگاه خیاطی داشت و چند شاگرد نیز زیر نظر وی کار میکردند.
وقتی نجیب الله معتاد شد، کاروبارش را از دست داد و به دور از خانواده شب و روزش را در اجتماع معتادان سپری میکرد.
حال که وی اعتیاد را ترک کرده و به زنده گی عادی برگشته، هنوز نیز وی فکر میکند که با معتاد شدن چیزهای زیادی را از دست داده و بدست آوردن دوباره آن برایش ناممکن است.
وی نشست و برخاست با دوستان نا اهل و شوق و ذوق جوانی را عامل معتاد شدنش میداند. نجیب الله داستان زنده گی خود را بیان میکند: