نرگس مادر دو فرزند معتاد به مواد مخدر است، وی میگوید که زنده گی آنان از لحاظ اقتصادی به کار همین دو پسر شان وابسته بود.
اما حال این دو فرزند٬ به درد سر بزرگ برای خانواده مبدل شده اند، مادر و پدر شان را لت و کوب میکنند و با زن و فرزند شان درگیر استند.
نرگس که حال محتاج لقمه نانی برای خانواده اش شده میگوید، نواسه هایش گدایی میکنند و شب و روز محتاج لقمه نانی اند که همسایه ها به آنان میدهند.
نرگس از مشکلاتی به ما قصه میکند که اعتیاد فرزندانش بر سر آنان آورده است.