مرضیه و هاجر دو قربانی حمله اخیر کابل از کودکی دوست بودند و آرمانهای مشترک داشتند.
آنها روز جمعه گذشته در جریان حمله بر مرکز تعلیمی کاج کشته شده و این حمله دهها خانواده دیگر را که فرزندانشان برای رفتن به پوهنتون لحظهشماری میکردند، به ماتم نشاند.
اکنون قبرهای مرضیه و هاجر هم در پهلوی هم قرار دارند.
اکنون قبرهای مرضیه و هاجر هم در پهلوی هم قرار دارند.
این دو دوشیزه جوان چه آرزو های داشتند و چه آرمانها را با خود به خاک بردند؟
مریم مادر مرضیه ۱۸ ساله که خودش سواد ندارد، ولی تمام تلاش زندهگی اش اینست که تمام هفت فرزندش به مکتب و پوهنتون بروند، مرضیه سومین دخترش بود که از صنف ۱۲ فارغالتحصیل شده و برای کانکور آمدهگی میگرفت.
مادر مرضیه میگوید زندهگی با مشقتی دارد، ولی میخواهد فرزندانش مانند وی از سواد و تعلیم محروم نمانند: "و حالا هم کوشش داریم که دیگرهایشان بخوانند و به جایی برسند. مثل مرضیه جان باید نشود از افغانستان و حکومت همین را میخواهیم که دیگران این رقم نشوند امنیت بیاید، آرامی شود و اولادهای وطن این رقم نشوند."
مرضیه در کابل به دنیا آمده و از لیسه چهل دختران همین شهر فارغ شده، او برای کانکور امسال بسیار تلاش کرد، چهار بار در کانکور آزمایشی اشتراک نمود، ولی امتحان آزمایشی پنجم جانش را گرفت.
مرضیه روز جمعه گذشته هشتم ماه میزان به مرکز تعلیمی به نام «کاج» در غرب کابل رفت تا در پنجمین امتحان آزمایشی کانکور سهم بگیرد، اما افراد مسلح حمله کردند و او با دهها اشتراک کننده دیگر کانکور جان داد.
بوستان علی پدر مرضیه میگوید که دخترش میخواست مهندس شود. خود بوستان علی هم تا صنف سوم درس خوانده، ولی در مسجد تعلیم ابتدایی دینی را فرا گرفته است. او برای فرزندانش آرزوی آینده بهتر را دارد.
بوستان علی میگوید: "من آرزویم اینست که اولادهایم مثل من کور (بیسواد) نباشند. در همین راه اگر نصیب و قسمت باشد، اگر شهید هم شویم باز هم ادامه میدهیم، ولی اولادهای خود را نمیمانیم که بیسواد بمانند. به آرزوهایشان باید برسند."
بعد از حمله روز جمعه بر مرکز تعلیمی کاج قصههای دوستی مرضیه و هاجر بر سر زبانهاست و به رسانههای اجتماعی هم رسیدهاست.
مادر مرضیه میگوید، دخترش از کودکی دوست هاجر بود و نصف وقت خود را با هم میگذراندند.
او میافزاید: "هاجر و مرضیه خیلی صمیمی بودند، یکجا مکتب میرفتند، یکجا مکتب را خلاص کردند، یکجا کورس میرفتند، خیلی صمیمی بودند، هر دویش در ۲۴ ساعت ۱۲ ساعت باهم بودند."
خانوادههای مرضیه و هاجر تلاش کردند که بعد از مرگ هم این دو دوست از هم جدا نشوند، از همین رو دو دوست را پهلوی هم در قبرستان ریگریشن دشت برچی دفن کردند.
اُنسیه خواهر بزرگ مرضیه میگوید خواهرش شب و روز همرایش عکس میگرفت و میخواست که بعد از امتحان کانکور آنرا در پروفایل خود درج کند، اما داستان تغییر کرد: "قصه میکردیم، شوخی میکردیم. مرضیه میگفت بیا تو از من عکس بگیر. من تا وقتیکه اول نمره یا دوم نمره کانکور شدم باز این را در فیسبوکت بان و حالا عوض اول نمرهگی عکس شهادتش را در پروفایل فیسبوک و سوشیال میدیا میمانم. همین خاطره هر وقت یادم میآید و طرفش میبینم، دلم خون میشود."
در حمله بر مرکز تعلیمی کاج دست کم ۵۳ تن کشته شدند که ۴۶ تن آنها دختران بودند. در این حمله ۱۱۰ دیگر زخمی شدهاند.
پدر هاجر غلام علی میگوید جسد دخترش را در حالی پیدا کرد که به آسانی شناخته نمیشد: "ما در ختم قرآن بودیم زنگ آمد که کدام انفجار رخ داده در کدام کورس است. باز ما بسیار سراسیمه بیرون شدیم. مرضیه جان را از شفاخانه وطن پیدا کردیم. هاجر جان را از شفاخانه طب عدلی پیدا کردیم. مقصد رؤیتشان خوب شناسایی نمیشد. با مشکلات زیاد از آنجا پیدا کردیم."
غلام علی که او هم پدر هفت فرزند است تا صنف چهار درس خوانده، او از خود دکان دارد. سه دختر وی لیسانس دارند و چهارمی هاجر هم این آرزو را داشت، ولی این آرزو را با خود برد.
عزیزه مادر هاجر میگوید: "پدرش زیاد خدمت کرده و کمک کرده. اراده ما اینست که آنها درس بخوانند پیشرفت کنند. ما از مرگ نمیترسیم."
مرضیه و هاجر در پهلوی درس مکتب به ادبیات، هنر و موسیقی هم علاقه داشتند. آنها به کتابهای نویسنده ترکی الیف شفاک و نویسنده امریکایی ریچل هالیس علاقه خاص داشتند و کتابهای این دو نویسنده را که به فارسی ترجمه شده در خانه داشتند.
دیگر آرزو های مرضیه که در کتابچه خاطراتش درج شده این بود که برج ایفل فرانسه را ببیند، در یک رستورانت پیتزای ایتالوی بخورد، شبها در پارک قدم بزند و گیتار بیاموزد و بنوازد.
مامای مرضیه عبدالظاهر مدقق که از تشویق کنندهگان مرضیه بود گفت: "آنها کتابهای الیف شفاک را کامل داشتند و خواندند. هاجر به یک نویسنده دیگری ریچل هالیس علاقهمند بود. ریچل هالیس یک مجموعه کتابهای انگیزشی دارد مثلاً کتابش است به نام خودت باش دختر، خجالت نکش دختر، اینگونه کتابهای دیگر. البته در یادداشتهای مرضیه چیزی پیدا کرده نتوانستیم. ولی هاجر به او بسیار علاقهمند بود و در دفترچه خاطرات خود در یکی از آرزوهای خود گفته که روزی من میخواهم ریچل هالیس را ببینم."
مرضیه و هاجر در حالی آرزو های نیمه تمام خود را به قبر بردند که میلیونها دختر در افغانستان از مکتب محروم اند.
وزارت تحصیلات عالی حکومت طالبان گفته که در امتحان کانکور امسال ۳۵ درصد دختران شامل اند، ولی چنین نگرانی وجود دارد که مکاتب دختران بسته نگهداشته شوند و در سال آینده این تعداد به صفر نزدیک شود.