لینک‌های قابل دسترسی

خبر تازه
دوشنبه ۳ جدی ۱۴۰۳ کابل ۰۲:۵۸

قصه‌های دانش‌آموزان دختر؛ ناهید مایار وردک


یاداشتی از ناهیده مایار وردک که به رادیو آزادی فرستاده و در زیر متن‌اش بدون تغییر، از زبان خودش نوشته شده‌است.
یاداشتی از ناهیده مایار وردک که به رادیو آزادی فرستاده و در زیر متن‌اش بدون تغییر، از زبان خودش نوشته شده‌است.

اگر خیلی زحمت کشیدی و هنوز نتیجه نگرفته یی، یادت باشد میوۀ درخت آخرین چیزی است که روی درخت رشد می‌کند

بنام خداوند رحمان و رحیم

این‌جانب ناهیده مایار وردک متعلم صنف دوازدهم مکتب غازی محمد جان خان ولایت کابل

تقسیم اوقات روزانۀ من قرار ذیل است:

صبح وقتی‌که بیدار می‌شوم نماز می‌خوانم. پس از نماز درس می‌خوانم. از ساعت ۸ تا ۱۱ کارخانگی‌ام را انجام می‌دهم.

بعد چای صبح می‌نوشم. تا ساعت ۱ کورس می‌روم. بعدش نان می‌خورم و نماز می‌خوانم. از ساعت ۲ تا ۳ درس می‌خوانم.

بعد از آن وقت نقاشی‌ام می‌شود.

از ساعت ۳ تا ۵ کمی تفریح می‌کنم. از ساعت ۸ تا ۱۱ شب درس می‌خوانم.

پس از محروم شدن از نعمت سواد، روز های بسیار دشوار و بدون انگیزه را سپری می‌کنم. انگیزۀ را که به‌خاطر رفتن به مکتب و آیندۀ خود داشتم کاملاً از دست داده ام.

فکر می‌کنم که یک انسان کاملاً روانی استم.

وضعیت فعلی من، فکر کنید یک دختری استم که هیچ وقت روی مکتب را ندیده ام و کاملاً بی‌سواد استم.

یک دختری‌که تصمیم گرفته نمی‌تواند، استم به‌خاطری این‌که سرنوشت ما را اشخاص بی‌سواد و از کشور های مانند پاکستان و غیره رقم می‌زنند.

من در مکتب دوستان زیادی داشتم. حتی استادان ما دوستان ما بودند که با روحیۀ کاملاً اسلامی و انسانی ما را تربیت می‌کردند مانند استاد کریمه رحیم‌یار.

هر لحظۀ مکتب برای ما لذت‌بخش بود چون که استادان ما در پهلوی درس‌های خود و نصاب تعلیمی، ما را به روحیۀ وطن‌دوستی و مردم‌دوستی تربیت می‌کردند.

please wait
Embed

No media source currently available

0:00 0:02:45 0:00
لینک مستقیم
XS
SM
MD
LG