خالده تحسین ۵۱ ساله پس از حدود ۲۲ سال کار نفسگیر روزنامه نگاری تصمیم گرفته دنبال کار دیگری برود.
او یگانه نان آور خانوادۀ هفت نفری است.
خانم تحسین به رادیو آزادی گفت که با وصف مشکلات اقتصادی در ماه فبروری از رادیو کلید در کابل به عنوان مدیر مسئول استعفا کرد: "تهدیدهای امنیتی بسیار زیاد است. خودم اصلاً امنیت روانی ندارم. شرایط کار برای ما خصوصاً برای خانمها بسیار دشوار شده بود. دیگر مجال این نیست که خانمها مانند گذشته بروند خبرنگاری کنند. همکارها میروند کار میکنند، اما نه با مصونیتی که در گذشته وجود داشت. ما دسترسی کافی به معلومات نداشتیم و منابع پاسخگو نبودند که چالش دیگری بود."
اما شماری از خبرنگاران با وصف آنچه تهدید و فشار خوانده میشود، به اطلاع رسانی در داخل افغانستان ادامه داده اند، از جمله مینه حبیب، خبرنگار مستقل با بیش از یک دهه تجربۀ خبرنگاری در کابل: "در هشتم ماه سپتمبر زمانی که از تظاهرات زنان در ساحۀ حوزۀ سوم امنیتی گزارش تهیه میکردم در جریان مصاحبهام با یک معترض چندین طالب نخست من را شلاق زدند و سپس کمرهام را به زمین کوبیدند تا که پارچه پارچه شد. آنها به من اخطار دادند که خانه بروم و گفتند که زن را به خبرنگاری چه. حالا که من بدون کمره با استفاده از مبایل کار میکنم تاثیر بدی بر خبرنگاریام گذاشته و کارم را محدود کرده."
حکومت طالبان پیش از این ادعاهای مشابه در مورد خشونت با خبرنگاران را رد کرده یا هم از برخورد قانونی با متخلفان سخن گفته.
از افتادن کابل به دست طالبان حدود شش ماه گذشت.
سازمان خبرنگاران بدون مرز میگوید که در این مدت هشتاد درصد خبرنگاران زن وظایفشان را از دست داده اند.
رضا معینی، مسئول دفتر ایران و افغانستان در این سازمان به رادیو آزادی گفت که صدها خبرنگار افغانستان را ترک کرده اند، اما به گفته او آمار دقیق در این مورد وجود ندارد: "بسیاری از بیش از ۸ هزار خبرنگار فعال از کار ماندند. بسیاریشان مجبور به ترک کشور شدند و برخی دیگر در رابطه به مسائل زندگی روزمره بود و باششان به خطر افتاده."
لیلا نورانی پس از شش سال خبرنگاری در افغانستان، به یکی از کشورهای غربی پناه برده: "شش ماه پیش زندگیام با تغییر نظام کاملاً تغییر کرد. با آمدن طالبان بنابر دلایل امنیتی، مشکلات مالی رسانهها و مهمترین از همه وضع محدودیت بر رسانهها و فعالیت زنان کار خود مان را از دست دادیم. در آن زمان با توجه به شرایط بدی که داشتیم جمعی از خبرنگاران زن تصمیم گرفتیم که کشور را ترک کنیم."
سازمان خبرنگاران بدون مرز از چیزی که مداخلۀ نهادهای مختلف حکومت طالبان در کار خبرنگاران و رسانهها در افغانستان خوانده، اخیراً به شدت انتقاد کرد.
رضا معینی بیشتر میگوید: "این که وزارت امر به معروف و نهی از منکر در کار رسانهها دخالت کند، اینکه استخبارات بدون اجازه و به شکل غیرقانونی رسانهها و خبرنگاران را تهدید کند که این تهدید همچنان ادامه دارد. ما حس بردیم که در استخبارات افغانستان ریاست ۵۳ مربوط به مسائل رسانهها و خبرنگاران است و یکی از مسئولین آن خیلی راحت تهدید میکند و خیلی راحت روزنامه نگاران را تحت فشار قرار میدهد."
به تازگی، تلویزیون خصوصی آریانا در کابل اعلام کرد که حکومت طالبان دو تن از کارمندانش را برای مدتی بازداشت کرده بود.
بلال کریمی، یکی از معاونان سخنگوی حکومت طالبان است.
از او پرسیدیم که پاسخش به منتقدان چیست: "وضعیت رسانهها در شش ماه گذشته خوب و عادی است. نشرات خود را مانند گذشته پیش میبرند. تهدیدی متوجه آنها نشده. البته برای جلوگیری از تکرار برخی سکتگیها و برخورد هایی که در جریان تحول اتفاق افتاده، و ایجاد فضای هماهنگی گام برداشته شده. امیدواری وجود دارد که تمامی نگرانیها و چالشهای که در برابر رسانهها وجود دارد، از بین برود. کدام مانع از جانب امارات اسلامی در برابر فعالیت آنها وجود ندارد."
ذبیح الله مجاهد، سخنگوی حکومت طالبان گفته است که میخواهند کمیسیون تخطی رسانهها احیا شود تا به گفته او جلو "سوءتفاهمها" گرفته شود و این کمیسیون به هر گونه مشکل رسیدگی کند.
او همچنین گفته است: "موضع طالبان این است که از هرگونه انتقاد سالم رسانهها حمایت میکند، اما رسانهها باید از شایعهپراکنی خودداری کنند."
در سیام ماه عقرب وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست طالبان دستوری را پخش کرد که با واکنشهای گسترده به همراه شد.
این دستور مشمول ممنوعیت نشر برنامههای طنزی و کمیدی که از آنها تعبیر تحقیر افراد شده است و نمایش فیلمهای داخلی و خارجی که گفته شده مخالف شریعت اسلامی و روحیۀ فرهنگی افغانستان است، میشود.
بر اساس دستور، خبرنگاران زن باید حجاب اسلامی را رعایت کنند و برنامههای تمثیلی هم که زنان در آن نقش داشته باشند، نشر نشوند.
منع سریالهایی که در آن نقش پیامبران و صحابهها بازی شده باشد و برنامههایی که به گفتۀ طالبان در آنها به دین و کرامت انسانی توهین شده باشد، نیز شامل دستور میشود.
رضا معینی میگوید که از بیست و چهارم ماه اسد مصادف به پانزدهم ماه آگست روزی که طالبان کابل را تصرف کردند، به این سو از میان اضافه از پنجصد و چهل رسانه بیش از دوصد و شصت رسانه بنابر دلایل مختلف از جمله نبود بودجه برای ادامه کار غیرفعال شده اند.
ضیا بومیا، عضو فدراسیون نهادهای حامی رسانههای افغانستان است.
آقای بومیا به رادیو آزادی گفت مسئولان رسانه هایی که فعال اند با مشکل جدی سانسور توسط حکومت طالبان رو به رو استند: "در حال حاضر خبرنگاری سقوط کرده. اطلاعات سالم وجود ندارد. رسانههای محلی نمیتوانند به گزارشدهی تحقیقی و انتقادی بپردازند. رسانههای داخلی باید خبرها و گزارشهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیشان را نیز مطابق سلیقۀ حکومت طالبان تهیه کنند. سانسور پیش از نشر و پس از نشر وجود دارد."
این در حالی است که حکومت طالبان گفته است که قانون رسانههای همگانی که در حکومت پیشین تدوین شده بود، هیچ گونه نقصی ندارد. به گفتۀ طالبان، رسانهها باید در نشرات خود منافع ملی، ارزشهای اسلامی و وحدت ملی را مد نظر گیرند.
آقای بومیا میافزاید زیانی که به رسانهها و خبرنگاران در این شش ماه وارد شد، جبران ناپذیر است: "۲۰ سال سفر کردیم. سرمایه گذاری که در بخش اطلاع رسانی کرده بودیم ذهنیت عامه ما را پذیرفته بود. ولی متأسفانه در جریان شش ما همه چیز را از دست دادیم. نا گزیر استیم که یک بار دیگر سفر بیش از بیست سال را بپیماییم تا اعتماد از دست رفته اعاده شود."
هر چند در بیست سال گذشته در افغانستان رسانهها و آزادی بیان رشد چشمگیر داشته، به باور آقای معینی کاستیهای نیز وجود داشت: "بسیاری از کشورهای خارجی بر رسانهها در افغانستان سرمایه گذاری کرده بودند، بسیاری از جنگ سالاران، صاحبان ملک و ثروت و این مرزهای استقلال رسانهها را مخدوش میکرد. این یکی از معضلاتی است که میتواند تا امروز هم ادامه داشته باشد. در آن دوران این مسئله شکلی از آزادی رسانهای را پیش میبرد که این آزادی رسانهای در شکل خودش منحصر به بخشی از افراد بود."
اما هر چه بود زنانی مثل خالده تحسین توانستند نقش بارزی در زمینۀ اطلاع رسانی به مردم در دور افتادهترین بخشهای افغانستان ایفا کنند. اکنون روشن نیست چه سرنوشتی در انتظار او و فرزندان قد و نیم قدش است: "میدانم که خانواده بسیار نیازمند است که من کار کنم و به عایدی که ماهانه به دست می آورم بسیار زیاد نیاز دارد اما من آسایش و امنیت روانی خود را کاملاً از دست داده ام. زمانی که به این سرحد دلتنگی برسم میدانم که بالای کیفیت کار من تاثیر دارد."