سفر صد ساله افغانستان برای زنان افغان چه به ارمغان آورد، زنان در این مدت چه پیشرفتهای را تجربه کردند و با کدام موانع روبرو شدند، از راه یافتن به مقامهای ارشد تا نشستن اجباری در خانه ها و نگرانیهای کنونی.
آغاز قرن چهاردهم خورشیدی آغاز عصر نو برای حقوق زنان و پیشرفت آنها در جامعه افغانی بود: "خانم ها جمع میشدند، مادرم به آنها میگفت که باید اولادهای خود را خوب پرورش دهند، مثلاً اگر دختر تان به برادرش یک گیلاس آب میاورد فردای آن برادرش هم به خواهرش یک گیلاس آب بدهد در این صورت اطفال خوب پرورش میبینند. دختران و پسران به همدیگر کمک میکنند."
این صدای شاهدخت هندیا یگانه دختر بازماندۀ شاه امان الله خان بنیانگذار استقلال و دموکراسی افغانستان و ملکه ثریا است که او را میتوان تاریخ زندۀ از کارکردهای پدر و مادرش خواند: "مادرم، زنان را جمع میکرد از هر طبقه، پیر و جوان و از هر قوم و به آنها میگفت که شما نیم ملت افغانستان استید نه تنها که اطفال تانرا به مکاتب بفرستید بلکه خود شما هم خواندن و نوشتن را بیاموزید."
همین تلاشها در آغاز قرن چهاردهم خورشیدی به جنبش زنان پیوستند و به اوج خود رسیدند اما با گذشت زمان موانع بر سر راه آنها هم ایجاد شد و به همین دلیل این سفر در رژیمهای مختلف تا به امروز فراز و نشیبهای را طی کرده.
شاهدخت هندیا میگوید، مادرش هنگامی که در۲۰ سالگی ملکه شد این را درک کرد که زندگیاش تغییر کرده و در قبال زنان افغانستان مسئولیتهای مهمی دارد: "یک چیزی را که باید به همه دختران افغان گفته شود این است که مادرم ثریا یک زن جوان، مودب، زیبا و فهمیده بود. او که در بیست سالگی ملکه شد درک کرد که زندگیاش دیگر تغییر کرده او ملکه شده بود و در قبال زنان افغانستان مسئولیت بزرگ داشت."
همین احساس مسئولیت بود که پس از برخی از سفرهای خارجی، موقف ملکه ثریا در مورد زنان افغانستان قویتر شد و تغییراتی برای این زنان به وجود آورد.
ملکه ثریا در بین سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ تهداب اولین مکتب برای دختران و اولین شفاخانه زنان به نام مستورات را گذاشت.
ملکه جوان اولین نشریه چاپی برای زنان را به نام ارشاد النسوان به مدیریت مادرش اسما رسمیه هم در همان سال ها ایجاد کرد و برخی اقدامات دیگر را برای زنان روی دست گرفت که برای برخی در جامعه به مثابه امیدواری برای آینده بود، اما برای برخی دیگر قابل پذیرش نبود و آتش عدم تحمل را در آنها برافروخت.
اشتراک ملکه ثریا بدون داشتن حجاب در لویه جرگه در پغمان در کنار شاه امان الله هم آغاز تغییرات جدید برای زنان بود و هم آغاز مخالفتها در این راستا.
در این جرگه که از سرتاسر افغانستان افراد با نفوذ جمع شده بودند، سن عروسی برای دختران افغان هجده سال تعیین شد، داشتن بیش از یک همسر ممنوع قرار داده شد و براساس تصمیم در همین جرگه برخی از دختران افغان برای تحصیل به خارج هم اعزام شدند، اما جامعه چیزی متفاوت میگفت.
در سال ۱۳۰۷ حبیب الله کلکانی در ۹ ماه حکومت خود در مخالفت با برنامه های اصلاحی امان الله خان مکاتب دخترانه را مسدود کرد، بیرون رفتن زنان و دختران از خانه را بدون محرم ممنوع قرار داد و دستور داد تا دختران که برای تحصیل به خارج از کشور رفته بودند دوباره به افغانستان برگردند.
تاریخ نویسان به این باور اند که نادرخان هم براساس تجربه گذشته که مبادا پیشرفت زنها برای حکمرانیاش مشکل ایجاد کند، تحصیلات زنان را ممنوع اعلام کرد.
حبیب الله رفیع یکی از تاریخ شناسان افغان میگوید، نادرخان در ۱۳۰۸ خورشیدی تعلیم زنان را به نظر یک مشکل میدید: "با روی کار آمدن حکومت نادرخان، او پالیسی را به پیش گرفت که براساس آن موضوع تعلیم دختران را کنار گذاشت و تنها تعلیم پسران را زنده ساخت که در آن برایش مشکلات ایجاد نمیشد همان بود که مکاتب زنان باز نشدند."
زنان با پوشیدن چادری به پوهنزی طب میرفتند.
زنان در آنزمان برای حدود چهارسال در حاشیه قرار گرفتند اما در سال ۱۳۱۲ با آغاز دوران ظاهر شاه، پادشاه وقت افغانستان یکبار دیگر جنبش زنان به فعالیت درآمد و پیشرفتهای در این راستا هم صورت گرفت.
براساس اسناد تاریخی، فرصتهای از دست رفته برای تحصیل و پیشرفت زنان در زمان محمد ظاهرشاه احیاء شد، تعداد مکاتب افزایش یافت، زنان افغان جای خود را در جامعه دریافتند و برای اولین بار در صحنه سیاسی به مقامهای وزارت و وکالت رسیدند.
شریفه شریف نویسنده، مدافع حقوق زنان و پژوهشگر، آنزمان را اینگونه یادآور می شود: "پیشرفت زنان بگونه تدریجی و محافظه کارانه بود اما روند پیشرفت زنان جریان داشت، مکاتب دخترانه باز شدند، زمینه کار برای مردم مساعد شد و در هر عرصه زمینه آموزش فراهم شده بود شنیده ام که زنان با پوشیدن چادری به پوهنزی طب میرفتند."
در زمان حکمرانی چهل ساله محمد ظاهرشاه نه تنها که دروازه های موسسات تعلیمی باز شدند بلکه به زنها زمینه مساعد شد که در بخشهای دیگر هم استعدادهای شانرا آشکار کنند.
- نشر آهنگ هنرمند زن برای اولین بار از رادیو افغانستان
میرمن پروین نخستین آوازخوان زن افغان یک نمونه از همین روند ادعا شده است که جرئت کرد تا در ۱۳۲۹ خورشیدی از طریق رادیو افغانستان آواز بخواند.
اما محدودیت های اجتماعی در آنزمان میرمن پروین را وادار کرده بود تا هنر خود را از زیر چادری به علاقمندانش برساند.
با گذشت زمان او همچنان در تلویزیون افغانستان آواز خواند و راه را برای استعدادهای دیگر در میان زنان هنرمند افغان باز کرد.
خانم های دیگر مانند خانم رخشانه، میرمن ژیلا، استاد مهوش، پرستو و برخی دیگر هم به موسیقی روی آوردند و به اینگونه آوازخوانی زنان و هنرنمایی آنها بطور یک رسم معمول پذیرفته شد.
در سال ۱۳۳۲ خورشیدی نخستین مجله زنان به رهبری نفیسه شایق مبارز چاپ شد، در همین دوره از میان زنان، گوینده ها برای رادیو تعیین شدند.
لطیفه کبیر سراج برادر زاده شاه امان الله خان هم در آنزمان یکی از اعضای فعال جنبش زنان افغان بود.
او و خواهرش زینب هم در پیشرفت تیاتر افغانستان نقش بارزی داشتند.
زنان افغان در بخشهای مختلف راه یافتند از هنر گرفته تا صحت، اردو و پولیس، اما در کوچه و بازار هنوز هم چادری به سر میکردند.
اعلام اختیاری شدن پوشیدن چادری از سوی داود خان
در سال ۱۳۳۸ خورشیدی داودخان صدراعظم سابق افغانستان در جشن که به مناسبت استقلال برگزار شده بود اعلام کرد که زنان مجبور نیستند که باید حتمی چادری بپوشند یا برای پوشانیدن چهره شان از برقع یا حجاب استفاده کنند.
اینبار هم زنان خانواده سلطنتی در راستای حق انتخاب برای زنان دیگر پیش قدم شدند، زنان و دختران مقامهای عالیرتبه با چهره که دیگر نقاب یا حجاب نداشت به تعلیم و تحصیل ادامه دادند و این رسم بگونه تدریجی در بین مردم عام هم رایج شد.
محبوبه سراج فعال حقوق زنان، از آن دوران در مورد خودش قصه میکند: " زمانی که سردار داودخان آمد یادم میاید که در زینه های سینمای زینب ایستاده شد شماری از زنان را آنجا صدا زد در آنزمان من در صنف ششم مکتب درس میخواندم و در مرحله بود که مکاتب دستور پوشیدن چادری را صادر کرده بودند در همان روز داودخان به زنان گفت که سر از امروز مجبور نیستید که چادری بپوشید به یاد دارم که اشک های مادرم ریخت و به من گفت که دخترم تو دیگه از این بار خلاص شدی و دیگر حتمی نسیت که چادری بپوشی و دیگر باز من چادری نپوشیدم."
در همین دوره بود که زنان قدم به مرحلۀ دیگری از رشد گذاشتند و به سیاست روی آوردند. سازمان دموکراتیک زنان در سال ۱۳۴۵ خورشیدی برای حمایت از حقوق زنان ایجاد شد که از اناهیتا راتبزاد به عنوان رهبر این سازمان یاد میشود.
حبیبالله رفیع از نقش زنان در حاکمیت چهل ساله محمد ظاهر شاه که به نام دهه دموکراسی هم یاد میشود، چنین یاد میکند: "در دهه دموکراسی زنان توانستند که به شورا راه پیدا کنند، عضو ولسی جرگه شوند، به کابینه بروند. کبرا نورزایی وزیر صحت تعیین شد و به اینگونه زنان یکبار دیگر به وضعیت عادی برگشتند."
اما شریفه شریف نویسنده و فعال حقوق زن میگوید، این پیشرفتها تنها به شهرهای بزرگ محدود بودند: "در آنزمان که ما بزرگ میشدیم نام زنان در هر عرصه گرفته میشد اما این را باید یاد آور شوم که این همه پیشرفتها تنها در شهر های بزرگ صورت گرفته بود به خصوص در شهر کابل. در اطراف این پیشرفتها بسیار به کندی روان بود. خودم در ارزگان بودم از صنف چهارم تا ششم را در مکتب پسرانه خواندم زیرا مکتب دخترانه وجود نداشت."
خانم شریف میگوید، اما زنان افغان در دوران حکمرانی محمد ظاهر شاه و همچنان داود خان در جمع زنان پیشگام در منطقه محسوب میشدند.
با سقوط رژیم شاهی در سال ۱۳۵۲ خورشیدی و روی کار آمدن اولین نظام جمهوری در افغانستان، جنبش زنان به فعالیتهای عادی خود ادامه داد.
- آغاز رژیمهای تحت حمایت شوروی سابق
با تغییر نظام در ۱۳۵۷، دوره چهارده سالۀ رژیم های آغاز شد که عمدتاً مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند.
این رژیمها هم فراز و نشیبهای خود را داشتند که زنان افغان از این فراز و نشیبها بی بهره نماندند.
زنان تاحدی در بخش تحصیلات، کار و آزادیهای فردی شان پیشرفت چشمگیری کردند اما هنوز هم منتقدان خود را در جامعه داشتند.
محبوبه سراج به این باور است که کارهای بنیادی در مورد حقوق زنان در آن وقت انجام نشد: "در آنزمان از زنان بیشتر استفاده تبلیغاتی صورت گرفت هر دقیقه آنها را چادر سرخ می پوشاندند و به سرک ها میکشیدند و مظاهره میکردند فکر نمیکنم که همۀ آنها به این کار حاضر بودند زیرا دختران را که من میشناسم بسیار محجوب بودند."
حبیبالله رفیع نویسنده افغان میگوید، شمولیت زنان در روند سیاسی و اجتماعی باعث شد که عکسالعملهای مردم را برانگیزد زیرا این همه تغییرات بسیار به سرعت اتفاق افتاد و در نتیجه آن فعالیت زنان هم متاثر شد.
نفرت مردم تا حدی افزایش یافت که حتی سهم آنها در فروپاشی نظام هم قابل توجه تلقی میشود.
حضرت عمر زاخیلوال تحلیلگر افغان در این مورد میگوید: "بیشتر واکنشها مربوط به گامهای سریع بود که فکر میکنم در بخش زنان برداشته شد، این گامها مردم را نگران ساخت، اعتماد از میان رفت و نتیجه آن شد که نظام سقوط کند بعداً شوروی مداخله کرد و بدبختی تا حالا ادامه دارد."
حکومت داکتر نجیبالله هم دورۀ درخشانی برای فعالیت زنان خوانده شده اما در آن زمان مخالفتها در این راستا به اوج خود رسید.
فتانه نجیبالله همسر داکتر نجیبالله رئیس جمهور سابق افغانستان میگوید، حکومت آنزمان نه تنها به زنان در مرکز بلکه به زنان در ولایات هم توجه ویژه داشت: "نظر به جنجال ها و مشکلات زنان که در ولایات بودند و یا در مرکز به سر میبردند سازمان زنان برنامه ها داشتن که براساس آن سازماندهی میکردند همین سازمان و به ویژه خود داکتر صاحب نجیب به این بخش توجه خاص میکردند و همیشه میگفت که زنان نصف جامعه را تشکیل میدهند و با آنها باید هرگونه کمک صورت گیرد که با سواد به بار آیند و در پیشرفت کشور نقش داشته باشند."
در آنزمان تلاشهای زیادی برای جذب زنان در مشاغل مختلف انجام شد، آنها دارای مقامهای عالی دولتی بودند اما این اقدامها منتقدان خود را هم داشت.
فتانه گیلانی که در آنزمان در جبهه مخالف حکومت نجیبالله با گروههای مجاهدین بود و از انجمن زنان افغانستان هم رهبری میکرد، برخی برنامه های داکتر نجیبالله رئیس جمهور سابق را فقط در حد شعار برای زنان میخواند: "در زمان داکتر نجیب زیر نام آزادی و دموکراسی برای زنان برنامه های زیادی وجود داشت اما بدبختانه در روستا ها این برنامه ها نبود، شعارهای آزادی و حق و دموکراسی زیاد بود از نام زنان استفاده میشد."
- آغاز جنگ های داخلی در افغانستان
سال ۱۹۹۲ میلادی برای افغانها به ویژه برای زنان آغاز یک فصل جدید بود.
آغاز جنگهای داخلی میلیونها کشته و زخمی و یا هم بیجا شده برجای گذاشت در این میان زنان هم قربانی زیاد دادند.
سران مجاهدین برنامه خاص برای زنان نداشتند
در دوران حکومت چهارساله مجاهدین که اوج جنگهای داخلی بود، آموزش دختران متوقف نشد اما فتوای صادر شد که تعلیم مشترک دختران و پسران و کار مشترک زنان و مردان ممنوع قرار گرفت، همچنان وضعیت امنیتی هم در این دوره بگونۀ نبود که زنان بتوانند با اطمینان به محل کار روند و یا هم تحصیل کنند بنابرین جنگهای داخلی باعث شد که بیشتر زنان در خانهها باقی بمانند.
فتانه گیلانی از کمبود برنامهها برای زنان در آنزمان می گوید: "در زمان دوران حکومت مجاهدین متاسفانه سران مجاهدین کدام برنامه خاص برای زنان نداشتند زیرا آنها یک هماهنگی بین خود برای ایجاد یک حکومت نداشتند."
- "به قدرت رسیدن طالبان تاریکترین دوره برای زنان"
شاید تاریکترین دوره برای زنان افغان در صد سال گذشته، دوره پنج ساله طالبان بود که از سال ۱۹۹۶ آغاز شد. در آنزمان زنان حق بیرون رفتن از خانه را نداشتند، آگاهان به این باور اند که عقب ماندگی زنان در رژیم طالبان برای نسلهای آینده هم بیتاثیر نخواهد بود.
به همین دلیل فوزیه کوفی فعال زن میگوید زنان کنونی به هر اندازۀ که تلاش هم کنند نمیتوانند خلای رژیم طالبان را جبران کنند.
حملات یازدهم سپتمبر در ایالات متحده باعث تغییرات بزرگ در افغانستان شد که در نتیجه رژیم طالبان سرنگون گردید.
با حملات امریکا بر افغانستان دوره تاریخی به رهبری حامد کرزی در این کشور آغاز شد که تا امروز به رهبری رئیس جمهور اشرف غنی دوام دارد.
در این دوره یکبار دیگر زنان به پا بلند شدند و در جامعه حضور چشمگیری یافتند. دروازههای تعلیم، کار و پیشرفت به روی آنها باز شد، روابط آنها با کشورهای خارجی رفت و آمد آنها برای تحصیل به بیرون از کشور هم آغاز شد. یکی از مهمترین دستاوردهای این دوره تصویب قانون منع خشونت علیه زنان است اما این دوره هم به دور از انتقادها نبوده.
شماری از گروههای تندرو، برخی گامهای زنان در این دوره را غیراسلامی خواندند و یکبار دیگر شعار حدود یکصد سال پیش را ازسر گرفتند که گویا امان الله خان راه را برای بیبندوباری زنان باز کرد.
حالا که گفتوگوهای دولت افغانستان با طالبان جریان دارد به نظر میرسد که این گروه یکبار دیگر ممکن در رژیم فعلی اشتراک کند و این موضوع باعث نگرانی زنان افغان شده است.
فوزیه کوفی که عضو مذاکره کننده دولت افغانستان در گفتوگو با طالبان است می گوید: "در صحبتهای که ما با طالبان داشتیم به نظر میرسد که طالبان هم اکنون هم مفکوره قبلی خود را دارند. آنها میگویند که تعلیم دختران و پسران باید مشترک نباشد و یا با بسیاری از کنوانسیونها و معاهدههای بینالمللی توافق ندارند که این تضمین کننده قوانین افغانستان است که براساس فیصلههای بینالمللی ساخته شده است."
طالبان در واکنش به نگرانیهای زنان افغان گفته اند که موقف آنها نسبت به گذشتهها تغییر کرده و آنها از حقوق زنان در چوکات اسلام حمایت میکنند اما در این مورد جزئیات بیشتر نداده اند.
در مورد این که چرا زنان باید بهای صلح را در بدل دستاوردهای ۱۹ سال گذشته خود بپردازند، صفیه صدیقی فعال حقوق زنان میگوید، برای تامین صلح در افغانستان باید بهای پرداخته شود: "بدون شک که صلح به پرداخت بهایی نیاز دارد امیدوارم که در طول زندگی خود خبرهای خوبی برای فرزندان خود داشته باشیم که آنرا صلح در افغانستان نام بدهیم."
نکتهای را که باید به آن توجه کرد این است که در طول این سفر صد ساله بیشتر زنان شهرنشین از امتیازات رژیمهای آنزمان برخوردار بودند. در روستاهای افغانستان هنوز هم زنان طبق سنتهای رایج از حق تعلیم محروم اند حتی در برخی مناطق که حاکمیت دولت در آنها کمرنگ است زنان در محاکم صحرایی از سوی مردان تحت پیگرد قرار میگیرند و در بعضی موارد حتی از سوی مردان سنگسار و با خشونتهای سخت محکوم میشوند.