این روزها بسیاری در افغانستان کمابیش دلهره دارند. نگرانند. میپرسند که چی خواهد شد اگر تنش و تقابل میان ایران همسایۀ غربی و ایالات متحده همپیمان و شریک استراتژیک افغانستان شدیدتر شود. جار و جنجالهای تازه از رویداد سوم جنوری سال ۲۰۲۰ میلادی که جهان را تکان داد، نشئت میگیرد. قاسم سلیمانی فرماندۀ پرقدرت نیروی قدس، شاخۀ بیرون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، در حملۀ هوایی ایالات متحده در نزدیک میدان هوایی بینالمللی بغداد با جمعی از همراهانش کشته شد. ایران بلافاصله قسم خورد که "انتقام سخت" میگیرد و اندکی پس از خاکسپاری جسد سلیمانی، تهران اوائل صبح چهارشنبه، بیش از دوازده موشک بالستیک به دو پایگاه ایالات متحده در خاک عراق شلیک کرد، حملههای که به گفتۀ مقامهای امریکایی تلفات در پی نداشت.
آیا ایران بر پایگاههای هزاران نیروی امریکایی در افغانستان هم دست به حملههای مشابه خواهد زد؟
کارشناسان احتمال چنین اقدام را در حال حاضر بعید میدانند. اما از دید آنان، ایران به احتمال قوی تلاش خواهد کرد تا با استفاده از روشهای نامتعارف برای ایالات متحده در افغانستان دردسر ایجاد کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به دنبال انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ ایجاد شد. نیروی قدس آن تلاش کرده منافع ایران را از طریق حمایت از نیروهای نیابتی در شرق میانه و افغانستان به پیش برد. حرف و حدیثهای زیادی موجود است در مورد پشتیبانی ایران از چندین گروه جهادی شیعه در دهۀ هشتاد میلادی، دخالتش در جنگ داخلی افغانستان و سپس همنوایی با نیروهای غالباً جهادی پیشین ضد طالبان در زمان حاکمیت این گروه در دهۀ نود میلادی. اما نقش ایران در ایجاد نظام پس از سال ۲۰۰۱ کلیدی خوانده شده است. ایالات متحده سپاه پاسداران را در اوائل سال ۲۰۱۹ در فهرست گروههای تروریستی قرار داد.
'حمایت ایران از شاخههای طالبان'
به تازگی، مایک پومپئو وزیر خارجۀ ایالات متحده ایران را به حمایت از شاخههای طالبان در منازعۀ افغانستان متهم کرد.
او در نشست خبری هفتم ماه جنوری در مقر وزارت خارجۀ ایالات متحده در واشنگتن بیآنکه شواهد ارائه دهد، ایران را به تلاش برای تضعیف روند صلح افغانستان مقصر دانست.
پومپئو افزود:" بسیاری در مورد شبکههای نیابتی ایران در جهان عرب میدانند، اما رژیم ایران با طالبان و گروههای وابسته به آن ارتباط دارد، مثل حقانی، توره بوره و گروه دادالله. گیرماندن طالبان در کار کثیف ایران تنها به روند صلح افغانستان آسیب خواهد رساند."
اما سهیل شاهین سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در دوحۀ قطر در نهم جنوری به صدای امریکا گفته است که تنش میان تهران و واشنگتن روند صلح را تهدید نمیکند.
شبکۀ حقانی گروه جنگجوی مستقر در مناطق مرزی میان افغانستان و پاکستان در گذشته مسئولیت حملههای سرخط ساز را علیۀ نیروهای ایالات متحده از جمله حمله به سفارت امریکا در کابل در ماه سپتمبر سال ۲۰۱۱ را به عهده گرفته است. توره بوره نظامی محاذ در سال ۲۰۰۶ به رهبری انوارالحق مجاهد پسر مولوی درگذشته یونس خالص ایجاد شد. گروههای توره بوره و ملا دادالله شاخههای کمتر شناخته شده هستند که به گزارش خبرگزاری رویترز پیمانۀ قوت و ارتباط و تماسشان با ایران هنوز روشن نیست.
تهران ارتباط با طالبان را رد کرده اما رسماً گفته که با این گروه تماس داشته است. در ماه نومبر ۲۰۱۹، ایران میزبان هیئت ارشد طالبان به ریاست ملا عبدالغنی برادر رئیس دفتر طالبان در دوحۀ قطر بود.
پرسش اصلی این است که تماسهای ایران با شورشیان طالبان اکنون چقدر فعال تر و بیشتر خواهد شد، به ویژه که حالا جنرال اسماعیل قاآنی بر کرسی سلیمانی به عنوان فرماندۀ جدید نیروی قدس تکیه زده؟
جنرال قاآنی دستیار نزدیک سلیمانی بود و به نوشتۀ مراد ویسی خبرنگار رادیو فردا "در عمل مسئول پرونده افغانستان نیز به شمار میرفت." سفر سال ۲۰۱۸ جنرال قاآنی به بامیان آنهم به اساس گزارشها به عنوان معاون سفیر سر و صدا ایجاد کرد. اما بهادر امنینیان سفیر فعلی ایران در افغانستان به تازگی در گفتوگوی با آریانانیوز در کابل گفت، قاآنی به دعوت رسمی مقامهای افغان از افغانستان دیدن کرده بود. وزارت خارجۀ افغانستان گفته که سرگرم تحقیق در مورد آن سفر است.
حکمت اعظمی پژوهشگر ارشد امور امنیتی و مبارزه با تروریزم در کابل است. او در گفتوگوی تلفونی به رادیو آزادی گفت، ایران سعی دارد از راههای "آسان و ارزان" عمل کند. او افزود:" ایران گروههای مثل طالبان و بالخصوص گروههای مثل القاعده را تقویت خواهد کرد، که آنان امریکا و متحدان شان را در افغانستان هدف قرار دهند. ما چند ماه پیش هم گزارشهای داشتیم که ایرانیها میزایلهای داده بودند به القاعده که پایگاههای امریکاییها را در افغانستان هدف قرار دهد. فکر میکنم این نگرانی حالا بیشتر شده راهیست."
در گزارشِ سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۸ آمده که "رهبران القاعده در جمهوری اسلامی ایران برجستهتر شده اند. در ادامه آمده که اتحاد میان القاعده و طالبان و دیگر گروههای تروریستی در افغانستان محکم باقی مانده است.
اعظمی این پرسش را مطرح میکند:" آیا تهران به همچو چیزی دست خواهد زد که مثلاً میزایلها و سلاحهای را به طالبان بدهد که توسط آن قوای هوایی افغانستان و امریکا را هدف قرار دهد؟" پاسخش این است که این امر به سیر تحولات در منطقه و اندازۀ تنش میان تهران و واشنگتن در منطقه بستگی دارد. فقط چند روز پس از کشته شدن سلیمانی، از سقوط چندین هلیکوپتر نیروهای افغان در مناطق مختلف گزارش شد. در هشتم جنوری، خبر رسید که دو پیلوت افغان در نتیجۀ سقوط یک هلیکوپتر نظامی در ولسوالی پرچمن ولایت فراه که با ایران هم مرز است، کشته شدند. علت این سانحهها را مقامها نقص فنی عنوان کردند.
اما از دید عارف سحر کارشناس امنیت بینالمللی و مبارزه با تروریزم در لندن، طالبان به لحاظ عدم وابستگی ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی ایران نمیتوانند در درازمدت به عنوان ابراز نیابتی در اختیار ایران باشند: "علی الرغم اینکه،{طالبان} مشخصاً از سوی ایران تجهیز میشوند، برای فعلاً امکانات اقتصادی، سیاسی و نظامی میگیرند ولی در درازمدت نمیتوانند به عنوان یک نیروی تبهکار در برابر امریکا قدعلم بکنند. چه بسا اینکه طالبان اکنون دارند وارد پروسۀ صلح میشوند تا با ایالات متحده امریکا به توافق برسند."
'جنرال قاآنی و لوای امام رضا و فرقۀ پنج نصر'
برخی از ناظران به این باورند که از دید منافع کلان استراتژیک، تهران طالبان را به عنوان گروه شورشی مخالف حضور نیروهای ایالات متحده و نیز ضد جنگجویان گروه تندرو دولت اسلامی، داعش، در افغانستان میپندارد.
نیروی قدس از طریق گروههای نیابتیاش در برابر جهادگران داعش که جهان بینی تندروانۀ تکفیری سلفی دارند، در عراق و سوریه جنگیده است. لوای فاطمیون یکی از این گروهها است. پس از جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، هزاران افغان شیعه از افغانستان و آنانی که در ایران مهاجر بودند در صفوف فاطمیون به جنگ سوریه فرستاده شدند.
مراد ویسی میگوید، تاریخچۀ همکاری اسماعیل قاآنی فرماندۀ جدید نیروی قدس با افغانهایی که به نیابت ایران جنگیده اند به دوران جنگ ایران و عراق در سالهای ۱۹۸۸-۱۹۸۰ بر میگردد. قاآنی در آن زمان فرماندۀ لوای ۲۱ امام رضا و فرقۀ پنج نصر بود. ویسی چنین شرح می دهد:" افغانهایی که تجربه حضور در لوای امام رضا و فرقه پنج نصر را داشتند و بعد هم در جنگهای داخلی افغانستان زیر نظر سپاه پاسداران شرکت کرده بودند، بعدها در دورۀ فرماندهی قاسم سلیمانی و جانشینی اسماعیل قاآنی اقدام به تشکیل لوای فاطمیون کردند که یکی از واحدهای اصلی تحت امر نیروی قدس در جنگ داخلی سوریه در حمایت از حکومت بشار اسد بود."
خطر فاطمیون؟
پرسش اصلی دیگر این است که آیا ایران از فاطمیون علیۀ منافع ایالات متحده و همپیمانانش در افغانستان استفاده خواهد کرد؟
پاسخ ویسی این است:" هنوز به آن شکلی که از حشد الشعبی در عراق استفاده کرده اند از فاطمیون در افغانستان استفاده نکرده اند. ولی الگوی رفتاری جمهوری اسلامی این نیست که موقعی که یک گروه شبه نظامی درست میکند، آن را بعداً منحل بکند. معمولاً از آنان استفاده میکنند. اگر حالا در افغانستان از آنان استفاده نمیکنند، شاید شرایط فراهم نیست."
مایکل کوگلمن پژوهشگر مرکز تحقیقاتی ویلسن در واشنگتن به بخش انگلیسی صدای امریکا گفته است که ایران مایل است از جنگجویان شیعۀ افغان که در گذشته به نفعش در سوریه جنگیده اند بخواهد که نیروهای امریکایی را در افغانستان هدف قرار دهند.
اما علی امیری تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی امنیتی و استاد یک پوهنتون خصوصی در کابل در گفتوگوی تلفونی به رادیو آزادی گفت که عناصر اهل تشییع افغانستان از این مسئله عمدتاً ناراض بوده اند. او در مورد احتمال استفادۀ ایران از فاطمیون در افغانستان به این نظر است:" بسیار بحث دشوار است. اگر صد درصد منتفی هم نباشد، بسیار سخت است. مگر اینکه، وضعیت در ایران سخت شود، فشارهای ایالات متحده ادامه پیدا کند، در آنصورت ایرانیها ممکن است از هر کارت حتی ضعیف هم که باشد، بخواهند استفاده کنند."
راه میانه
حکومت افغانستان از همان آغاز ماجرا ضمن عرض تسلیت به خاطر کشته شدن سلیمانی به ایران اطمینان داده که از خاک افغانستان علیۀ هیچ کشوری دیگر استفاده نخواهد شد.
پیشنهاد اعظمی به حکومت افغانستان این است." مهم است تا دولت افغانستان بیطرفی خود را در این مسئله حفظ کند و نگذارد که جنجالها بین امریکا و ایران زیاد شود."
از دید سحر افغانستان با استفاده از وضعیت استراتژیک خود میتواند به عنوان یک عامل اعتماد سازی میان تهران و واشنگتن عمل کند و با حفظ بیطرفیاش تقابل به وجود آمده را کاهش دهد.
برخی دیگر مثل امیری به این باور اند که ارادۀ سیاسی ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران در شکل دهی اوضاع در آینده نقش تعیین کننده دارد.
امیری میگوید:" اگر آنان بخواهند که راه مذاکره را در پیش گیرند و به مسیر مصالحه برگردند، خوب، طبعاً امکان استفاده از گروههای نیابتی و میدان جنگ سوم کمتر میشود. اما اگر وضعیت به تشدید تقابل حرکت کند، فکر میکنم که یکی از جاهای نزدیک که ایرانیها فکر میکنند تجربه دارند و قدرت تشکیل گروههای نیابتی را هم احتمالاً پیدا خواهند کرد، آن زمان افغانستان متأسفانه به یک میدان جنگ تبدیل خواهد شد."