محمد عارف ۳۳ ساله در یک دکان کوچک خیاطی همراه با پنج تن از شاگردانش سرگرم کار است و لباسهای مردانه میدوزند.
محمد عارف مرد زحمتکش که پس از ۹ سال، نشه را ترک کرده و حال صحتیاب شدهاست، با لبخند میگوید که برخورد نادرست در درون جامعه و طعنههای کودکان کوچه به پسر کوچکاش، وی را به ترک مواد مخدر وا داشت.
وی گفت:
"با اندیوالان بد آشنا شدم، برایم گفتند که مواد مخدر بکشم، زندهگی و کار و بارم را از دست دادم. یک روز کسی در کوچه پسرم را صدا زد که پدرت پودری است. این طعنه بالایم بد تأثیر کرد، تصمیم گرفتم که مواد مخدر را ترک کنم. سه ماه در شفاخانه بستر شدم، خانواده همراهام کوشش کرد، هر آنچه میخواستم آنان برایم میدادند. حال وضعیت اقتصادیم خوبتر شده و کار و بار رخت را میکنم. طوری فکر میکنم که تازه از مادر تولد شدیم."
هنگامی که محمد عارف جهت تداوی به شفاخانه تداوی معتادین رفت، وضعیت بدی داشت.
ملکزی رسولی یک کارمند اجتماعتی شفاخانه تداوی معتادین میگوید، هنگامی که محمد عارف به شفاخانه رفت خیلی ضعیف شده بود و تنها ۴۰ کیلو وزن داشت.
وی گفت:
"حالت این مریض خیلی بد بود، حرکات غیر نورمال داشت، حفظالصحه وی خوب نبود، در مورد شفاخانه به وی معلومات دادیم. شرایط شفاخانه را پذیرفت و پس از آن در این شفاخانه بستری شد. بار اول که وی را وزن کردیم ۴۰ کیلو وزن داشت. در درسهای دینی و اجتماعی با ما اشتراک میکرد، با گذشت هر روز صحتش بهتر میشد، ماه بعدی وزن وی ۶۵ کیلو شد. وی یک خیاط خوب بود، ما خانواده وی را دعوت کردیم و از آنان خواستار همکاری شدیم. خانوادهاش برای وی دکان ساخت، حال وی صحتیاب شده و به جامعه خدمت میکند."
حال محمد عارف خیاط مشهور ساحه کار خود است، لباسهای زیاد دوخته شده به دست عارف در دکانش آویزان است و در مقایسه به خیاطان همجوارش، تعداد مشتریان وی نیز زیاد اند.
سمیعالله که لباس خود را برای دوختن به دکان محمد عارف آوردهاست میگوید، از کار وی راضی است:
"من لباسم را برای دوختن نزد استاد عارف میآورم، استادی خوب است، خیاط سابقهدار است و با ما برخورد خوب دارد، عارف خیاط خانواده ما است و لباس ما را خوب و ارزان میدوزد. پنج سال میشود که ما لباس خود را نزد عارف جان میآوریم."
محمد عارف که در هنگام اعتیاد بار دوش خانواده بود، حال زندهگی خوش و موفقی در کنار خانوادهاش دارد.
ذبیحالله برادر عارف که در دکان خیاطی با وی کار میکند میگوید، در زمان اعتیاد با اعضای خانواده برخورد خوب نداشت، از همین رو همه وی را بد میدیدند.
وی افزود:
"عارف جان در گذشته معتاد بود، وقتی خانه میآمد جنجال میکرد، چون پیسه نبود که به وی میدادیم. هر روز که به وی پیسه میدادیم در راه نادرست آن را مصرف میکرد، وضعیت اقتصادی ما خراب بود، اما حال که اعتیاد را ترک کرده، برخورد وی خوب شده، دکان دارد، دوستانش به پرسان وی میآیند. حال که کار میکند پولش را به فرزندان خود میدهد، در مراسم جنازه و سیالی و شریکی نزدیکان خود اشتراک میکند."
هرچند اعتیاد به مواد مخدر به "حوض سرِش" میماند که با افتیدن در آن، بیرون شدن از این حوض خیلی دشوار است، اما با آن هم اگر جوانان برای ترک آن قاطعانه اراده کنند، میتوانند از این عمل کشنده خود را نجات داده و مانند محمد عارف به زندهگی عادی بر گردند.
گزارش: محمد اياز ترنک