زلفیه که ۱۵سال دارد دختری است که در ولایت سمنگان قربانی خشونت و تجاوز جنسی گروهی شدهاست.
زلفیه بخاطر تداوی به کابل آورده شده و در خیمه تحصن خانواده زهرا بسر میبرد.
وی میگوید، روزگاری میخندید و آرزوهای داشت تا درساش را تمام کند اما آرزوهایش قربانی هوسهای چند مرد مسلح به شمول نامزدش گردید.
زلفیه در حالیکه اشک در چشمانش جاری بود و صدایش میلرزید گفت که هنوز پانزده بهار عمرش را گذشتانده بود که پدرش او را به گونه اجباری با مردی نامزد ساخت.
زلفیه میگوید، زمانیکه وی از نامزدی با این مرد انکار کرد آن مرد با چند تن از افراد مسلح شب هنگام به خانه آنها رفته، پدر و مادرش را مورد لت و کوب قرار داده و او را اختطاف کردند.
زلفیه در مورد آن شب چنین گفت:
" به پدرم گفتم که از این پسر خوشم نمیآید آنها آدمهای زورمند بودند، بعداً وقتیکه من آنها را رد کردم یک شب به خانه ما آمدند همراه طالبان دست داشتند ده نفر آمدند پدر و مادرم را لت و کوب کردند و مرا با خود بردند سه مرمی در دست چپ من زدند الاشههایم را شکستاندند که حالا در اینجا استخوان وجود ندارد مرا با خود در ساحه تحت کنترول طالبان بردند و بالایم تجاوز کردند."
زلفیه متعلم صنف نهم مکتب در شهر مزار شریف بود و به گفته خودش زمانیکه از نامزدیاش با خبر میشود نزد خانوادهاش به ولایت سمنگان بر میگردد و روزهای سیاهاش آغاز میشود.
زلفیه میگوید که حدود چهار ماه قبل نامزدش با افراد مسلح وی را به قریه آهنگران ولسوالی دره صوف ولایت سمنگان ساحه که تحت کنترول طالبان بود با خود بردند.
قصه دردناک زلفیه در اینجا پایان نمییابد بلکه دردناک تر شده و اشک بیشتری را از چشمان وی جاری میسازد.
او میگوید، مردانی که او را اختطاف کردند هر یک بر وی تجاوز کردند.
زلفیه از روزهای که در بند این مردان بود و شکنجههای را متحمل شدهاست قصه میکرد و اشک میریخت:
" هشت روز در ساحه تحت کنترول طالبان بودم بعد از آن روز به روز حالت صحی من خراب میشد بعداً طالبان مرا به دست یک راننده روان کرد برای برادرم زنگ زد که یک برادرت را گروگان بفرست بعداً ما خواهرت را میفرستیم تا تداوی نمائید، اما برادرم قبول نکرد، بعدً آنها مجبور شدند چون حالت صحی من خراب بود مرا با راننده ساعت هفت شب روان کردند به ولسوالی دره صوف."
استخوان های شکسته شده زلفیه و نشانههای لت و کوب بر بدن وی هر انسان را متأثر ساخته و نشان میدهد که وی بشکل بیرحمانه شکنجه شدهاست.
زلفیه به علت شکستن استخوانهای الاشهاش غذا خورده نمیتواند و تنها از مایعات استفاده میکند.
زلفیه میگوید، داکتران در شفاخانه دره صوف گفتند که امکان تداوی وی در آنجا وجود ندارد و باید به مزار شریف و یا هم کابل برود.
به گفته این دختر درد کشیده، پس از اینکه در شفاخانه ملکی مزار شریف مرمی از دستاش بیرون کشیده شد بخاطر تداوی الاشهاش او را به شفاخانه استوماتولوژی کابل انتقال دادند.
زلفیه روند تداوی اش را چنین بیان کرد:
" آنها مرا فرستادند به شفاخانه استوماتولوژی در آنجا الاشه من را عملیات کردند اینجا پلیت انداختند اما نتیجه نداد و گفتند که بهبود نمییابد پدرم با پول شخصیاش مرا به هند برد. در آنجا از قسمت قبرغهام استخوان گرفتند و عملیات کردند اما آنهم نتیجه نداد."
در همین حال کمیسیون مستقل حقوق بشر این رویداد را محکوم کرده و میگوید که این قضیه به سارنوالی محول گردیده و روی آن کار جریان دارد.
زلفیه اولین زنی نیست که قربانی خشونت و تجاوز جنسی گروهی قرار گرفته بلکه پیش از این نیز شماری از زنان و دختران با سرنوشت مشابه روبرو شدهاند.
بر اساس گزارش رسانهها در تازهترین مورد یک مرد در ولایت تخار با شکنجه کردن همسرش سبب شده که او طفل شش ماهه خود را سقط کند.
در همین حال یک پدر و مادر از ولایت غور نیز بخاطر سوزاندن و جان باختن دختر شان از سوی خانواده شوهر اش از حدود ده روز بدینسو در منطقه علاوالدین شهر کابل خیمه تحصن برپا کرده و خواهان عدالت شدهاند.
سال گذشته نیز دختری به نام رخشانه در این ولایت در محضر عام سنگسار گردید.
حالا زلفیه میگوید، چیزی برای از دست دادن در زندگی ندارد او در کنار اینکه خواستار تأمین عدالت است از حکومت میخواهد تا زمینه تداویاش را در بیرون از کشور فراهم سازد.
در این مورد با مقامات وزارت صحت عامه افغانستان صحبت کردیم، آنها گفتند، هر زمانیکه این دختر به این وزارت مراجعه نماید برای تداویاش در بیرون از کشور دست به کار خواهند شد.
احمد جان نعیم معین وزارت صحت عامه در مورد گفت:
" پروتوکول همراه ترکیه داریم مطابق آن سالانه آنها در حدود ۲۵۰ مریض را که تداوی آنان در افغانستان ناممکن باشد به آن کشور میفرستیم. البته تداوی آنها رایگان صورت میگیرد بخصوص در قسمت خانمهای که مورد خشونت قرار میگیرند."
در همین حال شماری از فعالان زن نیز از نهادهای عدلی و قضایی میخواهند تا قضایای خشونت علیه زنان بخصوص قضیه زلفیه ۱۵ ساله را بررسی و عاملین آنرا مجازات کنند.
در سالهای اخیر دهها زن و دختر به علتهای مختلف با خشونتهای جدی روبرو شدهاند و حتی برخی آنان جان باخته اند.
ازدواجهای اجباری نوعی از خشونتهای خانوادگی علیه دختران است، گزارشهای وزارت زنان و کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نشان میدهد که برخی از دختران جوان به علت تن ندادن به ازدواجهای اجباری دست به فرار از منزل، خود سوزی و خودکشی زدهاند.
گزارش: فرشته ندا