ع و غ با هم ده قدرت یار شد
مردم مظلوم ما بیکار شد
ع ما هرسو روایت می کنه
غ کارها را مدیریت می کنه
ع باشد مردک لشم و صفا
غ باشد مردک پُر ماجرا
ع ما هر جا شکایت می کنه
غ ما ما را هدایت می کنه
ع ما را یک رقم لت می کنه
غ ما را صد رقم لت می کنه
ع مردم را پریشان می کنه
غ مردم را به گریان می کنه
ع را باشد نشان دلبری
غ را باشد نشان بی سری
ع در فکر مُژه و لب سرین
غ می گوید که چوکی استه زین
ع مردم را همی داده فریب
غ پول را می زند در بین جیب
ع و غ هر دو ندارند پشت کار
جیب ما را کرده اند هر دو، دو غار
مردمه نارام و حیران کرده اند
آن که رای داده پشیمان کرده اند
در دروغ و چال گویند داکتر
اندر این کار لایق و هم ماستر
نان را از پیش ما ربوده اند
پول را از جیب ما دزدیده اند
این دو کشور را ویران می کنند
رشوه را هر دو دو چندان می کنند
تا که اینها حاکمان در کشور اند
مردم ما بد رقم دربدر اند