لینک‌های قابل دسترسی

خبر تازه
دوشنبه ۹ ميزان ۱۴۰۳ کابل ۰۲:۰۸

سه صدو شصت وششمین سالروز تولد ماریا سیبیلا مریان


ماریا سیبیلا مریان
ماریا سیبیلا مریان
ماریا سیبلا ماریان به تاریخ دوم اپریل سال ۱۶۴۷ میلادی در شهر فرانکفورت تولد شد. وی نقاش، دانشمند آلمانی و باورمند به فلسفهء طبیعی بود که به مطالعهء دقیق و نزدیک نباتات و حشرات پرداخت و نقاشی هایش را با جزییات این مطالعات مزین ساخت.

پدراندر ماریا مشوق او در نقاشی بود. در قرن شانزدهم میلادی در جرمنی، پدران اکثراً به حرفه و کاسبی پسران شان می اندیشیدند، اما از دختران انتظار برده می شد، تنها آشپزی و خیاطی را از مادران شان بیاموزند.

مردم می گفتند:
«آموختن نقاشی برای دختران ضیاع وقت است. هیچگاه زنی هنرمند نامدار نبوده است.»
اما پدراندر ماریا فکر می کرد:
«شاید این به دلیل آنست که هیچگاهی، هیچ دختری فرصت و امکانات آموزش را نداشته است.»

او روزی هنگامی که از کنار سه پایهء نقاشی دخترش می گذشت، به ساده گی به او مشورت داد، تابلوی گل های او شاید شهرت بهتر بیابد، اگر او زنبورها و قانغوزک ها را بر برگ های آن نقاشی نکند.

اما حشرات بخش مورد علاقهء ماریا در تصاویر بودند. او به ندرت خانه را بدون جال مخصوص شکار حشره ها ، ترک می گفت. او در اطراف خانه در باغچهء همسایگان و در خندق دهکده، به دنبال پروانه ها و جولاها بود. او کرم های هزارپا را به خانه می آورد، آن ها را با برگ درخت توت تغذیه می کرد و هنگامی که به دور خود پیله می تنیدند، به تماشای آن ها می نشست

ماریا در سیزده سالگی تصمیم گرفت، به طور تخصصی به نقاشی حشرات بپردازد. ماریا تحت تاثیر دقت و مهربانی خداوند به آفرینش موجودات چنین کوچک، آغاز به نقاشی و کاپی کردن حشرات نمود. او جزییاتی چون بافت مخصوص و مویک دار شاخک ها و سوراخ های کوچکی را که کرم ها با لقمه های کوچک خود بر برگ ها می گذارند، در رسم هایش شامل ساخت.

تنها وسیلهء مطالعات او داشتن یک ذره بین بود، لیکن جزییات رسم های او به قدری دقیق و درست ترسیم می شدند که با دیدن آن تقریباً می شد بزبز و وزوز حشرات را شنید.

هنگامی که ماریا بزرگتر شد، هنرمندان آلمان آغاز به ستایش زیبایی موجود، در نقاشی های او نمودند و دانشمندان نیز به خاطر صحت و دقت موجود در کار وی زبان به تحسین گشودند.

پس از ازدواج نقاشی ها و قوطی های پرورش کرم ابریشم او میان دیگ و کاسه های آشپزخانه جای خود را یافت. اما خنده های ماریا و دو دخترش دیری دوام نکرد. علاقمندی ماریا به اجتماع مذهبی عیسوی که در آن تمام افراد به صورت مساویانه در کار خانه و کشتزار سهم می گرفتند و همه چیز شان را با هم تقسیم می کردند، باعث جدایی میان او و شوهرش شد.

پس از پنج سال زنده گی در اجتماع مذهبی عیسوی، ماریا با دخترانش به شهر بندری و پر ازدحام امستردام رفت. در هالند او چرخ زنده گی را با تدریس نقاشی برای خانم ها می چرخاند.
او در آنجا تاجرانی را ملاقات کرد که با خود از دنیای جدید «قارهء امریکا» نه تنها چاکلیت، بوره و طلا می آوردند، بلکه نمونه های خشک شدهء حشرات و نباتات خشک شده را به همراه داشتند که تمام شان برای دنیا کهنه «قارهء اروپا» عجیب و غریب بود.

مردم می گفتند:
«این کار زن ها نیست که به پیگردی و جهانگردی بپردازند و یا حتی در فکر عبور از اوقیانوس اطلس باشند!»

آنها در مورد دزدان دریایی و توفان های که بلندی امواج شان تا دکل کشتی ها می رسید، قصه می گفتند. آنها به ماریا می گفتند:
«ماریا تو اکنون پنجاه سال عمر داری. به فرزندانت بیندیش، به نواسه هایت!»

اما همانگونه که ماریا دخترانش را در سنین کودکی به آموختن مسایل تازه تشویق کرده بود، اینک دخترانش مشوق و پشتیبان او بودند. دخترش دورتیا که بیست سال عمر داشت، تصمیم گرفت، مادرش را در این سفر پر خطر همرایی کند.

ماریا تمام تابلوهای نقاشی و کلکسیون های حشرات خود را فروخت، مقداری پول هم قرض گرفت و وصیت نامهء اش را نوشت.

در سال ۱۶۹۹ ماریا و دورتیا به یک کشتی چوبی نشستند و پس از یک ماه راه پیمایی در بحر، آن ها به سورینام، یکی از مستعمرات هالند در جنوب امریکا رسیدند.

رهنماهای از مردم جزایر کارایب و ارواک آن ها را به جنگل های چنان انبوه رهنمون شدند که آن ها باید با تبر راهی از میان شاخه های انبوه درختان برای خود می گشودند، تا بتوانند به مطالعهء مورچه ها و مارهای زهردار بپردازند.

پس از دو سال پیگردی و تحقیقات ماریا آنقدر بیمار شد که مجبور شد به اروپا برگردد.

ماریا از نقاشی هایش تصویرهای حک شده بر چوب ساخت تا آن ها را در کتاب خود نشر کند.

کتاب ماریا سیبیلا ماریان «تغییر شکل و دگرگونی حشرات سورینام» نام داشت.

ماریا سیبیلا ماریان به تاریخ ۱۷ جنوری سال ۱۷۱۷ میلادی در شهر امستردام در حالی چشم از جهان بست که آثار او در تمام اروپا به دیدهء قدر نگریسته می شد. او در نقاشی هایش هیچگاه فراموش نکرد، در کنار حشرات، نباتاتی را که از آن تغذیه می کنند، نیز نقاشی کند. همچنان هرگاه به نقاشی گل ها پرداخت، حشراتی را که گل ها برای گرد افشانی خود به آنها نیازمند بودند، از یاد نبرد.

دانش و آگاهی ماریا سیبیلا مرین بر دگرگونی اشکال طبیعت و بقای موجودات زنده، روابط و داد گرفت آنها با همدیگر، به دانشمندان دیگر کمک کرد تا فصلی تازه یی در دنیای ساینس باز شود.

بر گرفته از کتاب «دخترانی که زیر سنگ را دیدند» ترجمه پروین پژواک

please wait

No media source currently available

0:00 0:02:11 0:00
لینک مستقیم
XS
SM
MD
LG