معشوقهء عزیزم که هنوز نامت را نمی فهمم یک سلام به لوکسی قصر مسوولین در چور پور و به تیزی کروزین شیشه سیاه بی نمبر پلیت که هر روز به خاطر تیر شدنش یکی دو ساعت راه ها بند می شوند نثارت می کنم. من دل آغای کلینر که تازه دریور شده ام این نامه را در یکی از راه بندان های شهر کابل برایت می نویسم.
عزیزم! دلم می خواهد که از سرک اختطافت کنم اما چی کنم که نه سلاح دار هستم و نه زور کدام والی و کدام حزب مزب را پشت سر دارم.
نازنینم! وقتی از مکتب خلاص می شوی من مانند مریضان که در راه بندان بند مانده و درون تکسی درد می کشد منتظر می مانم. وجودم مثل موتر تکسی ماسکویچ مودل 1953 ام می لرزد. باور کن من از آن دریوران نیستم که لایسنس را به پول خریده باشم و وقتی در موتر سوار شوم هیچ کس را در سرک نبینم نی وقتی ترا در سرک می بینم چشمانم مانند چشمان پولیس چاراهی که پول رشوت را در دست دریور می بیند از حدقه بیرون می شود.
محبوب دلم! می دانی برای اولین باری که ترا دیدم چه احساسی داشتم؟ احساس کردم تو مانند کروزین زورداران هستی اما یکبار متوجه شدم که نی تو باکروزین خیلی فرق داری چرا که کروزین تیز می رود و خاک باد می کند و تو آهسته می روی و عطر می افشانی. دلم می خواهد که مثل پیش خانه وزیران و دور و بر وزارت خانه ها سر راهت سنگ های کانکریتی بمانم و سیم خار دار بدوانم و تمام راه ها را مسدود کنم اما چی کنم که من تنها یک دریور تکسی استم.
اگر به نامه ام جواب بدهی مانند مسؤولین و والی ها که شکم شان پیشتر ازخودشان حرکت می کند چاق، و اگر جواب ندهی مانند نان جوره ای نانوایی پیش خانهء ما قاق و لاغر و شمال پرانک خواهم شد.
عاشق تو دل آغای کلینر فعلاً دریور یکی از تکسی های شهری.
برای شنیدن این برنامه، روی لینک زیر کلیک کنید.
عزیزم! دلم می خواهد که از سرک اختطافت کنم اما چی کنم که نه سلاح دار هستم و نه زور کدام والی و کدام حزب مزب را پشت سر دارم.
نازنینم! وقتی از مکتب خلاص می شوی من مانند مریضان که در راه بندان بند مانده و درون تکسی درد می کشد منتظر می مانم. وجودم مثل موتر تکسی ماسکویچ مودل 1953 ام می لرزد. باور کن من از آن دریوران نیستم که لایسنس را به پول خریده باشم و وقتی در موتر سوار شوم هیچ کس را در سرک نبینم نی وقتی ترا در سرک می بینم چشمانم مانند چشمان پولیس چاراهی که پول رشوت را در دست دریور می بیند از حدقه بیرون می شود.
محبوب دلم! می دانی برای اولین باری که ترا دیدم چه احساسی داشتم؟ احساس کردم تو مانند کروزین زورداران هستی اما یکبار متوجه شدم که نی تو باکروزین خیلی فرق داری چرا که کروزین تیز می رود و خاک باد می کند و تو آهسته می روی و عطر می افشانی. دلم می خواهد که مثل پیش خانه وزیران و دور و بر وزارت خانه ها سر راهت سنگ های کانکریتی بمانم و سیم خار دار بدوانم و تمام راه ها را مسدود کنم اما چی کنم که من تنها یک دریور تکسی استم.
اگر به نامه ام جواب بدهی مانند مسؤولین و والی ها که شکم شان پیشتر ازخودشان حرکت می کند چاق، و اگر جواب ندهی مانند نان جوره ای نانوایی پیش خانهء ما قاق و لاغر و شمال پرانک خواهم شد.
عاشق تو دل آغای کلینر فعلاً دریور یکی از تکسی های شهری.
برای شنیدن این برنامه، روی لینک زیر کلیک کنید.